English Version
This Site Is Available In English

عجله دشمن آرامش است

عجله دشمن آرامش است

من همسفر این مهم برایم ساده به‌دست نیامده است. همسفر بودن یعنی دیدنِ رنج و یاد گرفتن صبر، یعنی خواستن آرامش، نه فقط برای او، بلکه برای خودم. با ذهنی پر از سؤال و دلی خسته از تکرارها وارد کنگره۶۰ شدم. فکر می‌کردم؛ اگر بیش‌تر بدانم، بگویم و کنترل کنم، مسئله حل می‌شود؛ اما کنگره۶۰ به من آموخت که گاهی ایستادن عاقلانه‌ترین حرکت است.

یاد گرفتم هر انسانی مسئول انتخاب‌های خودش است. من مسئول رشد خودم هستم. همسفر بودن یعنی اول خودم را بشناسم، بعد بخواهم همراه باشم؛ یعنی محبت، بدون ترس، حمایت و بدون وابستگی داشته باشم. در کنگره۶۰ فهمیدم عشق، سالم و آرام است و پر از اضطراب نیست. امروز اگر محکم‌ترم، آرام‌ترم و کم‌تر قضاوت می‌کنم، به‌خاطر آموزشی‌ است که من را از نادانی به آگاهی رساند.

من همسفرم و این مسیر من را آرام‌‌آرام به خودم نزدیک‌تر کرد. من در این مسیر فهمیدم، همسفر بودن فقط کنار کسی راه رفتن نیست؛ بلکه اول باید یاد بگیرم کنار خودم بایستم. یاد گرفتم قرار نیست با نگرانی‌های من، زندگی کسی بهتر شود و با فشار من تغییری اتفاق بیفتد. فهمیدم خیلی وقت‌ها نیت خوب دارم؛ اما روش اشتباه باعث خستگی خودم و دیگری می‌شود.

کنگره۶۰ نشان داد آرامش چیزی نیست که از بیرون بگیرم؛ باید اول درون خودم ساخته شود. یاد گرفتم؛ اگر حالم خوب نباشد، نمی‌توانم همراه خوبی برای هیچ‌کس باشم. همسفر بودن یعنی به‌جای کنترل، آگاهی داشته باشم و به جای ترس، اعتماد را تمرین کنم. فهمیدم مسئول خوشبختی هیچ‌کس نیستم و این مسئولیت سنگینی بود که زمین گذاشتم. وقتی دست از نجات دادن برداشتم، سبک‌تر شدم و نفسم آزادتر شد.

کنگره۶۰ به من یاد داد، محبت واقعی با اضطراب و دلشوره همراه نیست. یاد گرفتم عشق سالم، یعنی اجازه دهم هر کسی مسیر خودش را تجربه کند. فهمیدم رشد کردن درد دارد؛ اما ماندن در ناآگاهی دردش عمیق‌تر است. یاد گرفتم همیشه حق با من نیست و همین فهمیدن، آرامم کرد. همسفر بودن یعنی یاد بگیرم گوش دهم، بدون این‌که بخواهم قضاوت کنم.

کنگره۶۰ به من آموخت مرز داشتن نشانه خودخواهی نیست؛ بلکه نشانه احترام است. یاد گرفتم وقتی خودم را فراموش می‌کنم، هیچ کمکی به کسی نکرده‌ام. فهمیدم صبوری یعنی عجله نداشتن برای نتیجه گرفتن است. یاد گرفتم تغییر، زمان می‌خواهد و فشار فقط مسیر را سخت‌تر می‌کند. همسفر بودن یعنی امید داشتن، بدون وابسته شدن. کنگره۶۰ به من فهماند آرامش یک انتخاب است، یک اتفاق نیست.

یاد گرفتم اگر خودم را بسازم، بودنم برای دیگران مفیدتر می‌شود. امروز کم‌تر می‌ترسم؛ چون بیش‌تر می‌فهمم. کم‌تر قضاوت می‌کنم؛ چون مسیر را شناخته‌ام. کم‌تر توقع دارم؛ چون مسئولیت خودم را پذیرفته‌ام. همسفر بودن یعنی هرروز آگاه‌تر از دیروز، زندگی کنم. کنگره۶۰ به من یاد داد عشق سالم، آرام و قابل اعتماد است. یاد گرفتم تغییر از خودم شروع می‌شود نه از دیگران. من امروز می‌دانم عجله، دشمن آرامش است. همسفر بودن یعنی رشد آرام، اما مداوم.

کنگره۶۰ من را از هیجان‌های زودگذر به فهم عمیق رساند. امروز اگر محکم‌تر ایستاده‌ام به‌خاطر شناخت خودم است؛ اگر آرام‌تر شده‌ام، به‌دلیل پذیرش واقعیت‌ها است. من همسفرم و این مسیر من را به زن آگاه‌تری تبدیل کرد و این آرامش، بزرگ‌ترین هدیه‌ای بود که از کنگره۶۰ گرفتم.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پانزدهم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پانزدهم)
ویرایش: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) دبیر دوم سایت
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی کوروش آذرپور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .