جلسه یازدهم از دوره شصت و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پروین اعتصامی اراک به استادی راهنما همسفر لیلا، نگهبانی راهنما همسفر شیما و دبیری همسفر صغری با دستور جلسه «هفته همسفر: نقش همسفران خانم وآقا، در درمان اعتیاد.مسافران» در روز دوشنبه ۸ دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد
از همسفر شیما نگهبان ممنون و سپاسگذارم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم، از دبیر محترم هم سپاسگذارم واقعاً؛ غافلگیر شدم بی مقدمه گفتند: برای استاد بنشینم باید ببخشید، شاید بعضیها در لژیون سردار بودند یک سری حرفها برای آنها تکراری باشد، تبریک میگویم: جشن همسفر را به همه عزیزان و همه اعضا کنگره۶۰، به خانواده آقای مهندس، خانم آنی بزرگوار، خانم آنی کماندار، شانی و استاد امین عزیز که هر چه ما داریم از آموزشهای این عزیزان است واقعاً به خاطر تمام زحمات آنها تشکر میکنم، آنها کنگره را سرپا نگه داشتند تا ما بتوانیم اینجا آموزش بگیریم.
من اگر بخواهم در مورد همسفر صحبت کنم و دستور جلسه این هفته جشن همسفر؛ نقش همسفران آقا و خانم در درمان اعتیاد، وقتی خودم را با زمان قبل از کنگره مقایسه میکنم که چه حس و حالی داشتم و چه اتفاقاتی در مسیر کنگره افتاد، اگر بخواهم همه را بگویم زمین تا آسمان است، کنگره به من یاد داد که جایگاه خودم را بشناسم و آموزش بگیرم که به عنوان یک همسفر و یک زن چه ویژگیهایی دارم، خودم را و حسهایم را بشناسم و بدانم جایگاه من در هستی کجا است.
یک وقتهایی ما همسفرها و خانمها خود را خیلی دستکم و نادیده میگیریم خیلی پنهان میکنیم و خود را فدای زندگی میکنیم. در قهرها، ترسها و ناامیدیها غرق میشویم و با آن ناامیدیها و ترسها همزیستی پیدا میکنیم، همانطور که الان در بیرون کنگره میبینیم با مشکلات و ناراحتیها همزیستی پیدا کردند و فکر میکنند، فقط همین است و تلاشی برای تغییرش نمیکنند و انگیزهای برای تغییر آن ندارند ولی کنگره به من گفت، لیلا تو محکوم به نابودی و شکست نیستی تو باید تلاش کنی به من به عنوان یک همسفر و یک مکمل نگاه کرد و به من انگیزه و انرژی داد تا بیایم در این مسیر حرکت کنم آموزش بگیرم و گوش کنم.
وقتی من به کنگره آمدم با دنیایی از ترسها بودم و مشکلات جسمی بسیاری داشتم و دکتر به من گفته بود، خیلی از کارها را نمیتوانم انجام دهم من میگفتم مگر من چه مشکلی دارم؟ ولی وقتی به کنگره آمدم و آموزشهای جهانبینی را دیدم شروع به حرکت کردم و در این مسیر ذهنیت، تفکر و اندیشه من تغییر کرد و ذرهذره آن چیزهای تاریکی که در زندگی من بود حذف شد و زندگی من شد امیدواری، آگاهی، رشد و وقت خود را گذاشتم روی سیدی نوشتن، روی تلاش کردن، کنگره آمدن و برای کارهایم برنامه ریزی میکردم.
وقتی به عنوان یک همسفر به کنگره آمدم اولش، برای درمان مسافرم آمدم ولی بعد دیدم خودم خیلی بیشتر احتیاج دارم خودم آنقدر تاریکی دارم آنقدر ترس و اضطراب دارم که خودم واقعا چندین برابر مسافرم احتیاج به آموزش دارم، مسافرها فقط در صورآشکار خود معضل اعتیاد دارند و تخریب آنها نشان داده میشود اما ما همسفران ممکن صور آشکارمان نشان ندهد ولی در صور باطن، خیلی آشفته و پریشان هستیم و خیلی درگیر مشکلات عدیدهای هستیم و این آموزشهای کنگره باعث شد من بیایم ذرهذره رشد کنم و آموزش بگیرم و پیشرفت کنم.
کنگره به من یاد میدهد که به عنوان یک همسفر باید رشد کنم، آقای مهندس همیشه میگویند: بروید تلاش کنید درس بخوانید تا پیشرفت کنید اگر دیپلم دارید لیسانس بگیرید و اگر لیسانس دارید بروید فوق بگیرید، دکتری بگیرید این جور نباشید که در یک پله بمانید انسان باید در جهات مختلف تلاش کند تا رشد کند، من در جلسه سردار گفتم؛ صحبت خانم شیما اسیسانت بود که، ما محکوم به رشدیم و باید حرکت به جهت بالا باشد.
در وادیدهم داریم صفت گذشته در انسان صادق نیست ولی ممکن است یک وقت برعکس باشد صفتهای ما به سمت منفی تغییر میکند ولی باید من با آموزش به جایی برسم که همیشه به سمت بالا و آگاهی و تکامل حرکت کنم. همسفر بودن یعنی؛ عشق، گذشت، صبر، استقامت یعنی پای زندگی ایستادن و مشکلات و بار را به دوش کشیدن، نه اینکه مشکلات را به دوش دیگران انداختن، اگر این هفته به عنوان همسفر برای من جشن میگیرند؛ چون من در کنگره حضور دارم و به آن آگاهی و آرامش و رشد رسیدم و خودم را در مقایسه قرار بدهم که چهقدر تغییر کردهام و از نمره بیست چه قدر به خودم میدهم.
درگیر سیدی نوشتن و کنگره آمدنم و چیز جدید یاد بگیرم، بیایم در کارگاه آموزشی و سر لژیون یک نکته آموزشی برداشت کنم و یک چیز جدید یاد بگیرم، که به درد زندگی خودم بخورد. همسفر بودن یعنی؛ من شروع به حرکت کنم خودم و نقش خودم را بشناسم خودم را قبول داشته باشم و بدانم به عنوان یک مادر در زندگی ستون خانواده هستم و در تمامی اتفاقات زندگی و تصمیمات زندگی و موفقیتهای که در زندگی کسب میشود بستگی به من و به تفکرات و اندیشه من دارد اگر افکار من همیشه منفی باشد خوب، این القاعات منفی صددرصد به فرزند و خانواده و همسر من وارد میشود و باعث میشود آنها در مسیر زندگی حرکتشان سختتر شود.
من به عنوان یک همسفر، میتوانم برای مسافرم بال پرواز باشم و در کنگره حضور داشته باشم اول خودم کاربردی کنم بعد ذرهذره در خانواده هم انجام بدهم، آقای مهندس میگویند: اگر میخواهید حرفهای شما تأثیر داشته باشد اول باید خود شما انجام بدهید من همسفر اگر بخواهم در خانه حرف من تاثیر داشته باشد، باید خودم اول به آنها عمل کنم و روی خودم کاربردی کنم تمام تلاش خود را بکنم تا آموزشها انجام بشود، بعد روی خانواده من هم تأثیر دارد. انشاالله روز پنجشنبه جشن خوبی داشته باشیم.

در آخر جلسه از برندگان مسابقات دارت و شطرنج توسط ایجنت محترم همسفر سمیرا قدردانی شد


مرزبان کشیک: مسافر امیر همسفر مریم
تایپ: همسفر زهرا (راهنما تازه واردین)
عکاس: همسفر الهه رهجو راهنما همسفر اکرم (لژیون ششم)
تنظیم وارسال: همسفر معصومه دبیر سایت
همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
81