English Version
This Site Is Available In English

خدمت به انسان‌ها؛ بازشدن گره‌های درونی

خدمت به انسان‌ها؛ بازشدن گره‌های درونی

جلسه هشتم از دوره چهل‌ و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی گیلان، با استادی راهنما محترم مسافر هادی، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه «وادی یازدهم: چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند» و در ادامه تولد یک‌سال رهایی مرزبان مسافر محمد، روز پنج‌شنبه ۴ دی ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز‌‌ به ‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان هادی هستم یک مسافر. خداوند بزرگ را شکر می‌گویم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان بسیار سپاسگزارم، همچنین از تمام خدمتگزاران شعبه و راهنمایان خودم آقای عارف و آقای محمد بسیار تشکر می‌کنم. در هفته آینده، جشن هفته همسفر را در پیش داریم، از این فرصت استفاده کرده و این جشن مبارک را به تمام همسفران عزیز که سهم زیادی را در درمان مسافران دارند، تبریک می‌گویم.

این هفته شعبه گیلان رهایی‌های بسیاری داشت که تعداد و کیفیت آن‌ها نشان می‌دهد که روند شعبه گیلان بسیار خروشان شده و مسافران و همسفران این شعبه با وادی‌ها زندگی می‌کنند. در کنگره جوی حاکم است که توان از دست رفته افراد در بستری مناسب به آنان بازگردانده می‌شود و این توان موجب می‌شود که مسیر بزرگانی که زحمت فراوان کشیده‌اند، هیچ‌گاه خالی از رهجو نماند و اشخاصی که درد مشترک دارند، مرهمی برای یکدیگر باشند.

همان‌گونه که اطلاع دارید، امروز جشن تولد یک سال رهایی مرزبان محترم آقای محمد بوده و به همین جهت به بخش دوم دستور جلسه امروز می‌پردازم. زمانی که ایشان پس از مدتی دوری از کنگره دوباره بازگشتند، وضعیت خوبی را به همراه نداشتند. ذکر این نکته، جهت یادآوری برای کسانی باشد که اگر یک‌بار سفر ناموفق داشته‌اند، مسیر بازگشت هموار است؛ اما نه به آسانی بار اول. محمد در بازگشت دوباره خود به کنگره، این بار ماند و با تلاش بیشتر سفر خود را به پایان رساند.

بنده نیز از همین افراد بودم که بار اول سفرم ناتمام ماند. آقای محمد پس از اتمام سفر اولش خدمتگزار بسیار خوبی برای شعبه بودند و این خدمت تا به امروز که در جایگاه مرزبانی خدمت می‌کنند، ادامه دارد و این یعنی جبران. خدمت کردن به انسان‌های دیگر باعث می‌شود تا گره‌های درونی ما نمایان شود و با نمایان شدن آن‌ها، بایستی در جهت رفع آن بکوشیم. خدمت کردن به سایر آفریده‌های خداوند امری بسیار نیکوست؛ اما فقط خدمت کردن به انسان می‌تواند ما را با گره‌های وجودمان آشنا سازد.

این زیبایی خدمت را آقای محمد به‌خوبی درک کرده و در این مسیر گام برداشتند و قطعاً در ادامه بهره کافی را به جهت تکامل می‌برند. با توجه به سفر ناموفق قبل آقای محمد، به تشخیص آقای عارف، با آغاز سفر DST وارد لژیون درمان سیگار شدند. این کار بسیار سخت جلوه می‌نمود؛ اما آقای آرش این کار را با موفقیت به انجام رساندند. در آغاز سفر علاقه‌ای به لژیون و راهنما در ایشان مشاهده نمی‌کردم، هرچند به زبان علاقه خود را ابراز می‌کردند؛ اما در واقعیت حس تعلقی در او وجود نداشت.

در ماه سوم سفر، وقتی چند روز سقوط آزاد را گذراند، اعتماد به او بر من مسلم شد و این آغاز حرکت مستحکم وی در مسیر سفر اولش بود. موفقیت در درمان اعتیاد برای ایشان بسیار حائز اهمیت بود، لذا برادر کوچک‌ترش نیز با نگاه خود، سفر او را دنبال می‌کرد و آقای محمد با درمان خود راه را برای ورود برادرش به کنگره نیز هموار نمود. خدمت ایشان در کنگره با پایان سفر اول و ورود به سفر دوم آغاز شد.

محمد ابتدا خدمتگزار نشریات بود، اما ترس کاندید شدن در انتخابات مرزبانی در مسیر او سدی بود که نزدیک بود به بهای کنار گذاشتن کنگره منجر شود. این ترس از همان سفر ناموفق سری اول، ناشی می‌شد. با صحبت‌های که باهم داشتیم توانستند بر این ترس فائق آیند و در ادامه موفق شدند خدمت این جایگاه را به دست آورند. همان‌گونه که در ابتدای سخنانم به آن اشاره کردم وجود این افراد برای ادامه حرکت مسیر بزرگانی که پایه‌گذار مسیر زیبای کنگره 60 هستند بسیار لازم و ضروری است.

اعلام سفر مرزبان مسافر محمد:

اعلام سفر مسافر محمد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. آخرین آنتی‌ایکس مصرفی انواع مواد، متد درمان DST، داروی درمان OT، یازده‌ماه و هشت‌روز سفر کردم با راهنمایی آقای مجتبی، مدت رهایی از بند مواد یک‌سال و دو‌ماه، ورزش در پارک فوتبال.

خلاصه سخنان مرزبان مسافر محمد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار دارم و این حال خوب را تجربه می‌کنم. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان، سپاس‌گزارم که چنین بستری را فراهم نمودند تا اشخاص مصرف‌کننده به رهایی و حال خوش برسند. از راهنمایان عزیز، آقا هادی، آقا ارسلان، آقا مجتبی، آقا عارف، آقا آرش و همه دوستانی که در این مسیر بنده را همراهی نمودند، تشکر می‌کنم، همچنین از عموی خود، راهنما اسماعیل ممنونم که من و خانواده‌ام را با کنگره 60 آشنا کرده و این حال خوب را به ما هدیه دادند.

یکی از تفریحات دوران کودکی من جمع کرده ته سیگارهای پدربزرگم و کشیدن آن‌ها بود و گرایش به سمت تفریحات مخرب را از کودکی داشتم. در سن 13 سالگی هم‌زمان با مصرف تریاک پدرم‌ و مصرف قرص‌های اعصاب مادرم با ماده حشیش آشنا شدم و همان‌گونه که می‌دانید در ابتدای راه لذت‌بخش‌ترین روزها را می‌گذراندم؛ اما باگذشت زمان و بیشتر شدن تخریب بنده و پدرم، شرایط بدتر شد و همه‌چیز تغییر کرد. در آن روزها خانواده و رفیق من، مواد مخدر شده بود و فقط این ماده توان آرامش دادن به بنده را داشت.

سال 1397 با کنگره 60 آشنا شدم و با مشاوره آقای نیما، وارد لژیون آقای آرش شده و ده ماه سفر نمودم؛ اما تا لحظه آخر در حال مصرف مواد بودم‌ و برای رهایی به تهران نزد آقای مهندس دژاکام نرفتم، زیرا از حال خود باخبر بودم. پس از مدتی دوباره به کنگره بازگشتم و این بار سفر خود را با راهنمای عزیز آقای ارسلان شروع نمودم؛ اما بازهم نتوانستم به پایان خط برسم. درس مهمی که گرفتم این بود که آنچه را که به‌سختی به دست می‌آید را به‌سادگی از دست ندهم.

این را می‌دانم که دلیل و باعث برگشتن من به دنیای اعتیاد کسی نبود جز خودم، خداوند را شاکرم که دوباره بازگشتم، زیرا افرادی هستند که رفته‌اند، اما توان بازگشت را ندارند. خوشا به حال شخصی که همان بار اول در کنگره 60 می‌ماند و سفر خود را با کیفیت بالا به پایان می‌رساند. انجام عمل سالم سختی‌هایی را به همراه دارد؛ اما اعمال ضد ارزشی به‌ آسانی انجام می‌شود‌، برای مثال من هنوز هم بعضی شب‌ها در مسواک زدن تنبلی می‌کنم، ولی به‌ آرامی همه‌چیز امکان‌پذیر است و نباید برای تغییر عجله کرد.

تایپ: مسافر سعید لژیون هفتم و مسافر هادی لژیون چهارم
ویرایش: مسافر مهدی‌‌ لژیون پنجم
عکس: مسافر صالح لژیون چهارم
ارسال مطلب: مرزبان خبری، مسافر حجت
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .