جلسه چهاردهم از دوره ششم کارگاههای آموزشی عمومی همسفران و مسافران کنگره۶۰ ویژه جشن همسفر نمایندگی شفا مشهد به استادی راهنما همسفر طاهره، نگهبانی راهنما همسفر فاطمه و دبیری راهنمای تازهواردین همسفر معصومه با دستور جلسه «هفته همسفر، نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» روز سهشنبه 9 دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که به من اجازه آموزش گرفتن و خدمت کردن در این جایگاه را عطا کرد، از ایجنت و لژیون مرزبانی سپاسگزارم که به من اجازه خدمت دادند. این هفته زیبا را ابتدا به اولین همسفران کنگره۶۰، همسفرانی که به کنگره آمدند و راه را برای ما باز کردند تبریک و تهنیت عرض میکنم. این هفته را به خانواده محترم آقای مهندس تبریک میگویم؛ چرا که هر آنچه داریم، حاصل تلاشها و زحمات این خانواده بزرگ است. همچنین این هفته قشنگ و ارزشمند را به تمام همسفران کنگره۶۰ چه همسفران خانم و چه همسفران آقا بهویژه همسفران نمایندگی شفا تبریک عرض میکنم؛ انشاءالله که همه ما بتوانیم از گوهر وجودی خود که همان عشق بلاعوض است به مسافران ببخشیم و به حال خوش رهایی برسیم. دستور جلسه امروز «هفته همسفر، نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» است؛ من به این واقعیت رسیدم که در کنگره۶۰ همسفر و مسافر مکمل یکدیگر هستند. اگر زندگی را به باغ انگور تشبیه کنیم، میتوان مسافران را به درختان انگوری تشبیه کرد که در ذات وجودی آنها حرکت به سمت نور وجود دارد؛ اما اعتیاد برگهای آنها را زرد و بیثمر ساخته است.
در این میان همسفران را میتوان به داربستهای داخل باغ تشبیه کرد؛ داربستهایی که با ایستادگی خود در کنار مسافران، ساختار خانواده را حفظ کردهاند؛ ارتباطی که بین مسافر و همسفر وجود دارد همان رابطهای است که میان درخت انگور و داربست شکل میگیرد؛ اما این ارتباط بهواسطه موانع محبت دچار مشکل شده است. وقتی به کنگره۶۰ میآییم، به ما آموزش میدهند که اگر میخواهیم همسفری تکیهگاه باشیم، همسفری که مسافر از او انرژی بگیرد و در کنار او آرامش برقرار شود ابتدا باید سفر درونی خود را آغاز کنیم؛ سفری از تاریکی به نور، سفری که در آن ابتدا باید گروههای درونی خود را باز کنیم، سپس تواناییهای خود را بشناسیم در آن زمان است که میتوانیم موانع محبت را برطرف کنیم. در کنگره۶۰ گاهی نقش همسفر را پدر یا مادر ایفا میکنند. وقتی وارد کنگره۶۰ میشویم، به ما آموزش میدهند که یک داربست خوب بهدلیل عشق شدید و محبت فراوانی که به فرزند خود دارد درخت انگور را محکم در آغوش نمیگیرد؛ چرا که ممکن است آن درخت خفه شود. به ما میگویند: کنار او باش، محافظش باش و کمک کن تا خود نقش و مسئولیت را در زندگی ایفا کند.
گاهی همسفر در کنگره۶۰ میتواند همسر باشد؛ همسری پر از محدودیت، پر از آه و بغض اما وقتی به کنگره۶۰ میآید میآموزد که هیچکس به اندازه خود مسافر نمیتواند برای زندگی خود تلاش کند. بندهای تاریک اعتیاد او را در خود گرفته و توان حرکت را از او سلب کرده است. زمانیکه همسفر این آموزش را از زبان راهنما میشنود، بدون هیچ چشمداشتی و با شهامت، پشت سختیهای زندگی و کنار مسافر خود میایستد در آن زمان است که جنس محبت او بلاعوض میشود. گاهی یک همسفر یعنی یک همسر، از خواستههای معقول خود میگذرد؛ زیرا میداند یک درخت انگور برای به بار نشستن نیاز به زمان و فرصت دارد؛ باید صبور بود تا فصل برداشت فرا برسد. گاهی همسفر میتواند برادر یا خواهر باشد. وقتی به کنگره۶۰ میآییم این را میآموزیم که باید به مسافر میدان بدهیم؛ چرا که مسافر راه حرکت به سمت نور را بلد است و توان حرکت دارد، فقط باید شرایط را برای او فراهم کنیم. در واقع همسفر بودن یک نقش است؛ نقشی که باید آن را آموخت، وقتی در کنگره۶۰ نقش همسفر به من داده میشود و نشان همسفری را به قلبم میزنند برای این است که بدانم من همسفر چه در کنگره۶۰ و چه در مسیر زندگی، پر از ناامیدی، خشم و ترس بودهام و با افکار و اندیشههای نادرست، به مسیر افیونی خودم تخریب وارد کردهام.
پس تو هم باید تغییر کنی و آموزش بگیری چرا که همسفران آباد، انسانهای آبادند و ویرانیها را به آبادی تبدیل میکنند. همسفر در کنگره۶۰ میآموزد که برای باز کردن گره عشق باید مسیر محبت را از توقع جدا کرده و به مسیر بخشش وصل کند، میآموزد که ابتدا باید خود و سپس مسافر را ببخشد. در کنگره۶۰ مسافران و همسفران مکمل یکدیگرند، هر یک از ما در زندگی قرار است سه سفر را طی کنیم و در این سه سفر نیاز داریم کنار یکدیگر باشیم و همدیگر را حمایت کنیم. وقتی به کنگره۶۰ میآییم به ما میگویند: ما بلد نبودیم درست زندگی کنیم. قوانین زندگی را به ما آموزش میدهند؛ کتابی در اختیار ما میگذارند با 14 مسیر، کتاب عشق تا بتوانیم به تعادل و رهایی برسیم. این کتاب نقشه راه ما است و باید آن را طی کنیم؛ در کنار این توشه راه، به ما نقش مکمل هم داده میشود؛ چه در جایگاه همسفر و چه در جایگاه مسافر.
اگر بخواهیم زندگی را به یک بازی فوتبال تشبیه کنیم، گاهی همسفر باید توپ را به مسافر پاس بدهد و مسافر گل بزند و گاهی برعکس مهم این است که در هر شرایط و موقعیتی، تشخیص دهیم کدام یک باید پاس بدهد، کدام یک باید نقش مکمل را ایفا کند و کجا لازم است کوتاه بیاید. مهم نیست اگر امروز برخی همسفران یا مسافران همراه و مکمل ندارند؛ گاهی باید در مسیر تلاش کنیم تا آن کسی که مکمل ما است و قرار است وارد زندگی ما شود، روزی وارد شود و این ورود با تغییر خود ما اتفاق میافتد. در پایان برای رسیدن به تعادل و آرامش نیاز داریم از یکدیگر انرژی بگیریم، به یکدیگر خدمت کنیم و همدیگر را حمایت نماییم؛ امیدوارم در مسیر زندگی، در هر نقشی که هستیم چه مسافر و چه همسفر، قدمهای ما استوار و قلبها سرشار از امید باشد.
تصاویری از برگزاری جشن همسفر






.jpg)

.jpg)








مرزبانان کشیک: همسفر وجیهه و مسافر کاظم
عکاس: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم) همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون هجدهم)
تایپیست: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
699