همسفر سپیده:
همه وادیهای کنگره۶۰ بار و معنای خاص خود را دارند که وقتی همه در کنار یکدیگر قرار میگیرند، بار زندگی و رسیدن به عشق، عقل و ایمان را به دوش میکشند. چشمههای جوشان؛ تمثیل کسانی است که در مسیر صحیح آموزش قرار دارند. وقتی انسان از آموزشهایی که دریافت کرده است به کسب جایگاه میرسد، این جایگاه در او ایجاد انرژی میکند. رودهای خروشان؛ تمثیل کسانی است که بدون چشمداشت و با عبور از هر مانعی، مسیر درست را طی میکنند. هیچچیز و هیچکس مانع آنها نمیشود. در این سیستم، همهچیز بازپرداخت دارد و چه بهتر که انسان خودش بازپرداخت دستآوردهایش را انجام دهد تا هستی آن را به شکل دیگری از او نگیرد. من اگر در سیستم کنگره۶۰ به بسیاری از چیزهایی دست یافتهام که روزی آرزویم بودند، حالا که درمان شدهام و به تعادل نسبی رسیدهام، باید چشمه جوشان باشم؛ باید حرکت کنم تا روزی به بحر و اقیانوس برسم. بحر و اقیانوس را بهوضوح در سیستم کنگره۶۰ میبینیم که راهنمایان ما هستند. هیچچیز آنها را از مسیر درستشان بازنمیگرداند و ذرهای از کارشان کم نمیگذارند. با وجود تمام اشتباهات رهجو، حتی یک لحظه هم نمیرنجند؛ چرا که میدانند مسیرشان صراط مستقیم است و قدرت مطلق چنین خواسته است. پس اگر من از آموزشهایی که گرفتهام، تبدیل به چشمه جوشان نشوم و آنها را در زندگی شخصی و در کمک به همنوع بهکار نگیرم، قطعاً به شکل دیگری بازپرداخت خواهم داد.
همسفر لیلا:
وادی یازدهم: چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند. در این وادی، انسانها به دو دسته تقسیم میشوند: انسانهایی که مانند چشمههای جوشان هستند و از خود زایش و تولید دارند و در نقطه مقابل، انسانهایی که به فاضلابهای جوشان تشبیه شدهاند؛ کسانی که هیچگونه زایش و تولیدی ندارند و فقط باعث تخریب و حالِ خرابی دیگران میشوند. در این وادی یاد میگیریم که انسانها باید مانند چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همیشه در حال حرکت و زایش باشند، اما همانطور که میدانید؛ در مسیر هر چشمه جوشان و رود خروشان، سنگلاخها و موانعی وجود دارند که میخواهند جلوی این حرکت را بگیرند. مهمترین این موانع، «ماده و مادیات» است. آقای مهندس در این وادی میفرمایند: «اگر بر مادیات سوار باشی، نیمی از قدرت اهریمن را شکست دادهای.»
اما برای اینکه به چشمه جوشان و رود خروشان تبدیل شویم به دو ویژگی نیاز داریم:
۱_ منابع صحیح در مسیر دانایی.
۲_ اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی.
ما منابع اطلاعاتیمان را از سیدیها و جزوات آقای مهندس دریافت میکنیم و اختلاف پتانسیل را از طریق خدمت کردن و گذشتن از بخشی از مالمان به دست میآوریم، بنابراین ما باید بهطور مداوم با حرکت کردن و خدمت کردن، انرژی لازم را برای ادامه راه به دست آوریم تا بتوانیم همیشه مانند چشمههای جوشان و رودهای خروشان، زایش و تولید داشته باشیم و بتوانیم به دیگر انسانها کمک کنیم. خداوند را شکر میکنم که عضو کوچکی از کنگره۶۰ هستم؛ جاییکه میتوانم این قوانین را بیاموزم و در زندگی خود بهکار ببندم.
همسفر سمیرا:
وادی یازدهم پیامهای بیشماری برای من دارد؛ از جمله اینکه: ای انسان! در مورد هر کاری خداوند به تو قدرت اختیار داده است، پس مسیرت را انتخاب کن و حرکت کن، چراکه در سکون، رشد نمیکنی. بعضیها میپرسند: چرا نیروهای منفی وجود دارند؟ زیرا این نیروها باعث تکامل و افزایش دانایی انسان میشوند، اگر ما به قوانین و فرامین الهی احترام بگذاریم و آنها را در زندگی به کار بگیریم، باعث میشود که زندگیمان از ظلمت به سمت نور کشیده شود. این یک تمثیل است که رودهای خروشان به اقیانوس میرسند. برای اینکه منِ همسفر به چشمه جوشان و رود خروشان تبدیل شوم و داناییام به حد اعلاء خود برسد، باید تزکیه و پالایش شوم و درست حرکت کنم. اگر مشکلاتی که برای من پیش آمد را با آگاهی پشت سر نمیگذاشتم و آنها را غضب الهی میدانستم، امروز به این آرامش نمیرسیدم. ما با علمی که در کنگره۶۰ دریافت میکنیم، میتوانیم خودمان را از اعماق تاریکیها بالا بکشیم و تغییرات مثبتی در زندگی خود مشاهده کنیم و واقعاً شرط رسیدن به آرامش، دوری از ضد ارزشها است. چرا الماس اینقدر باارزش و گرانبها است؟ چون بسیار تراش خورده تا به الماس تبدیل شده است، اگر انسانها از چالشها و مسائل ناگوار زندگی الگو بگیرند و آنها را نشانهای از محبت خداوند بدانند، مانند همان رودی خواهند بود که خود را به سنگ و کلوخها میزند تا به قعر اقیانوس برسد. انسان نیز میتواند بالاترین درجات را به دست آورد؛ چراکه وعده خداوند هرگز دروغ نیست.
همسفر نازنین زهرا:
همهچیز از یک چشمه کوچک شروع شد، شاید حتی خودم هم نمیدانستم که کجا دارم میروم؛ فقط حس میکردم که باید حرکت کنم، باید جریان داشته باشم. هر قطرهای از من، پر از امید و آرزو بود، اما مثل رودخانهای که از میان سنگها میگذرد، موانع زیادی وجود داشت که نمیگذاشت راحت پیش بروم. میخواستم به دریا برسم، اما مسیر، پر از پیچوخم بود. دستور جلسه کنگره۶۰ همیشه برایم مثل چراغی در تاریکی بود. گفتند: شروع کن، هر کجا که هستی حرکت کن، فقط نیتت را صاف نگه دار و بدان که اگر تلاش کنی، به مقصد میرسی. گاهی احساس میکردم مثل رودخانهای خروشانم، سرشار از انرژی، اما همزمان بهشدت سردرگم. خیلی وقتها از خودم میپرسیدم: آیا میتوانم به بحر برسم؟ اما با گذشت زمان، هر گامی که برداشتم، بیشتر متوجه شدم که خودِ مسیر، همان بحر است. هر لحظه از زندگی هر تجربهای که داشتم، بخشی از این جریان بود. همانطور که دستور جلسه میگفت: از هر مشکلی که عبور میکنی، فقط یک درس میگیری و به عمق بیشتری میرسی و امروز، حالا که نگاه میکنم، میبینم که چشمهها و رودها، با همه سختیها و کشمکشها، به دریا میرسند. دریا؛ یعنی آزادی؛ یعنی پذیرش؛ یعنی رسیدن به آرامش. وقتی در کنگره۶۰ گام برداشتم، فهمیدم که هر قطرهای که از من میریزد، در نهایت به دریا خواهد پیوست. امروز، شاید دیگر هیچ مانعی در مسیرم نباشد. مسیر برایم آنقدر آشنا شده است که هر پیچوخم آن را میشناسم و میدانم که به هر مقصدی هم که برسم، در نهایت، دریا و آرامش در انتظارم است. این دستور جلسه کنگره۶۰ به من آموخت: چطور با خودم صادق باشم، چطور هر روز از نو شروع کنم و چطور از تکتک لحظات، برای رسیدن به آن بحر استفاده کنم. حالا که در مسیرم، دیگر ترسی از پیچوخمها ندارم، چون میدانم که هدفم، نه یک نقطه خاص، بلکه خودِ مسیر است و این مسیر، از چشمهها شروع میشود و به دریا میرسد.
رابط خبری: همسفر سپیده (لژیون ایجنت و مرزبانی)
ویرایش: همسفر زینب رهجو راهنما همسفر مریم(لژیون دوم)، دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
138