چشمههای جوشان همواره یکی از عوامل سکونت و توسعه در بعضی مناطق و شهرها بودهاند و حتی گاهی مانند چشمه جوشانِ آب گرمِ پارک ملی یلوستون در امریکا، میتوانند از شگفتیهای طبیعت در جهان هستی باشند. به راستی چه رمز و رازی در این همه جوش و خروش وجود دارد. وقتی در پیام وادی یازدهم از کتاب چهارده وادی عشق میخوانیم، چشمههای جوشان و رودهای خروشان، سرانجام به بحر و اقیانوس میرسند، گویی امیدی تازه در دلها ایجاد میشود. وقتی واژه سرانجام به چشم میآید، خبر از بهاری میدهد که پس از گذراندن زمستانی سخت و طولانی، عاقبت، خواهد آمد. اما جالبتر این است که، امید رسیدن به بحر و اقیانوس را فقط به چشمهها و رودهایی دادهاند که خروشان بوده یا خروشان گشتهاند، گویی عاقبت اقیانوسنشینی، مربوط به رودها و آبهای ساکن و مردابها نیست. مردابها همیشه محکوم به بیرمق بودن هستند. آبهای راکد و بدون جنب و جوشی که میتوانستند روزی مهمان و یا میزبان اقیانوس پهناوری باشند، اما دست فلک، سستی، عدم انگیزه و از همه مهمتر، نبود همان جوش و خروش، آنها را به باتلاقها و گندابهایی تبدیل میکند که تا مدتهای مدید حسرت رسیدن به اقیانوس و حتی دریا و رودخانه را نیز از دست میدهند. اینجا میتوان به کلام الهی رسید که انسان چیزی نیست مگر سعی و تلاش خودش! این سعی و تلاش با ظاهر سادهاش، چه زیرکانه و هوشمندانه تقدیر میسازد و پیش میرود، به راستی که چنین است. انسانهایی که امروزه به نیکی از نام و اعتبارشان یاد میشود، در گذشته تاریک و پر ابهامشان، مردان و زنان و حتی کودکانی بودهاند که روزگار تا توانست، رُسِشان را کشید و تا میتوانست رمق دویدن را از زانوان و دستان و چشمانشان زُدود، اما آنها با ایمان و باوری که داشتند، ادامه دادند و ادامه دادند و به انتها رسیدند. شکستند، زخمی شدند، بارها و بارها جان دادند و خستهتر از قبل شدند، اما ایمان و امیدشان، مرهمی میشد که روی زخمهاشان خیلی زود اثر میکرد و رمق و جان دوباره به آنها میداد. چشمهها وقتی میجوشند، کاملاً بیسروصدا میجوشند و خیلی آرام، بیقرارند. حتی گاهی بشر دوپایی آنها را نمییابد و همچنان تنها میمانند، ولی چون شوق وصال دارند، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. چشمه پر که میشود جاری میگردد و کار اصلیاش تازه آغاز میشود. آنجایی که باید تکه سنگهای درشت و یا سنگریزهها را کنار بزند تا موانع مسیرش را برطرف یا هموار کند، آنجایی که تمام توانش را به کار میبرد و اگر نتواند، آن مانع را دور میزند و دوباره به مسیر برمیگردد و آنوقت گویی جانی تازه مییابد و پر شورتر از قبل طی طریق میکند و در راه، هزاران هزار بار، تصویر ذهنی زندگی در اقیانوسی را میسازد که هر لحظه و ثانیهاش غروری افتخارآمیز برایش به همراه دارد. گفتم انتها، انتهای مسیر اقیانوس است و این انتها آغازیست بیپایان! پس با این شرح حال در مییابم که چشمه جوشان و رود خروشان، چون ایمان دارد که در آخر امر، امر اول اجرا میشود و مطمئن است که با حرکت، راه نمایان میگردد، پس بحرانها و مشکلات را رحمت خداوند میداند و از این رو، دست از هیچ تلاشی برنمیدارد، چون باور قلبیاش این است که سرانجام به بحر و اقیانوس خواهد رسید، مشروط بر اینکه بخواهد و بداند و پیش برود. حتی آن بر این امر واقف است که اگر به بحر و اقیانوس دست نیابد، سرانجام آبی گوارا خواهد بود جهت سیرابی تشنگان و نرم کردن تکهای نان و داروی درمانی برای دردمندان، و چه شریف است انسانی که اینچنین خود را مستحق میزبانی بحر و اقیانوس میداند. چرا که در روایات آمده: شرافت انسانها در خدمتی است که به دیگران میکنند و چه خدمتی بالاتر از اینکه، با سعی و تلاشمان، مرهمی شویم بر خشکی جان دیگران و سرانجام صاحب مِکنت و شوکتی گردیم که از زندگی در بحر و اقیانوس نصیبمان میشود. باشد که خواسته میزبانیِ اقیانوس همیشه در ذهن و قلبمان جاری باشد و تلاش و جوششمان پیوسته به راه، تا روزی ما نیز به چنین توفیقی دست یابیم و طعم شیرین دریانشینی را تجربه نماییم.
منبع: مجله علمی ایرانی مَگیران و کتاب ۱۴ وادی عشق
نویسنده: راهنما همسفر نسیم (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر مهسا رهجوی راهنما همسفر نسیم (لژیون دوم)
عکاس: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر نسیم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون یکم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی میلاجرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
106