English Version
This Site Is Available In English

تو صاحب هیچ‌چیز نیستی مگر آنچه که می‌بخشی

تو صاحب هیچ‌چیز نیستی مگر آنچه که می‌بخشی

اولین جلسه از دوره دوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی ارگ کرمان به استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی راهنما همسفر زهرا و دبیری مرزبان همسفر افسانه با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱ دی‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا خدواند را شاکر و سپاسگزارم که امروز در جمع شما عزیران هستم، دوستان عشق و محبت؛ ان‌شاءالله بتوانم از شما عزیزان آموزش بگیرم. خداقوت عرض می‌کنم خدمت راهنمای محترم تازه‌واردین همسفر کوکب، نگهبان دوره قبل، همسفر محبوبه و همسفر فرحناز دبیران دوره قبل و راهنما همسفر زهرا خزانه‌دار دوره قبل لژیون سردار و خدمت راهنما همسفر زهرا، مرزبانان محترم همسفر افسانه و همسفر محبوبه و همچنین همسفر اسماء خدمتگزاران این دوره لژیون سردار تبریک عرض می‌کنم. ان‌شاءالله بهترین برداشت‌ها را از خدمت در جایگاه‌های لژیون سردار داشته باشید.

تشکر می‌کنم از آقای مهندس و راهنمایان عزیز که مسیر کنگره را برای من باز کردند و بخشندگی را به من آموختند. در ابتدا اگر بخواهم از وادی یازدهم بگویم خودم خیلی این وادی را دوست دارم. چون هر زمان که به آن مراجعه کردم گره‌ای از من را باز کرده است. وادی‌ها هدف نیستند ابزاری هستند که من را به هدفم نزدیک می‌کنند. وادی یازدهم هم این کار را برای من می‌کند؛ به من می‌گوید: «چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.» آقای مهندس می‌گویند طبیعت آموزگار ماست اگر آن را الگوی خودمان قرار دهیم می‌توانیم به خیلی از حقایقی که درونمان است پی‌ببریم؛ چون جهان بیرون آینه جهان درون ماست و هرچه ما در جهان بیرون می‌بینیم دقیقاً درون ما هم اتفاق می‌افتد.

آقای مهندس در این وادی یکی از اجزاء طبیعت که چشمه و رود است را به انسان تشبیه می‌کنند و می‌گویند چشمه‌ای می‌تواند به رود تبدیل بشود و رودی می‌تواند خودش را به دریا برساند که جوشان و خروشان باشند؛ این چه مفهومی را به من می‌رساند؛ به من می‌گوید فاطمه اگر می‌خواهی به هدفی   یا خواسته‌ای که داری برسی با دست خالی با زندگی تک بعدی بدون آموزش و حضور دیگران‌ نمی‌توانی این راه را طی کنی و برای پیشروی به سمت هدفت باید حتماً یک منبع اطلاعاتی داشته باشی؛ چون یک چشمه زمانی می‌تواند جوشان باشد که منبع آب حجیمی داشته باشد که بتواند دل کوه را بشکافد و از دل آن بیرون بیاید و زمانی می‌تواند به رود خروشان تبدیل شود که غیر از این ویژگی اختلاف ارتفاع هم داشته باشد. رود در مسیرش با تخته سنگ‌ها و قلوه‌ سنگ‌ها برخورد می‌کند و من انسان هم برای اینکه به هدفم برسم باید بدانم راه آسانی در پیش ندارم؛ ممکن است مسائل و مشکلات کوچک و بزرگی بسته به آن هدفی که دارم سر راهم سبز شود و من چطور می‌توانم آن‌ها را حل کنم؟  با خواست و تلاش خودم و در اختیار داشتن یک منبع اطلاعاتی صحیح.

من زمانی که وارد کنگره می‌شوم ممکن است ترس‌های بازدارنده زیادی داشته باشم و این ترس‌ها مانع از این می‌شود که من بتوانم چشمه‌ای باشم که از خودم جوشش داشته باشم؛ مثلاً به کنگره می‌آیم و می‌بینم همه مشارکت می‌کنند و من از این‌که مشارکت کنم ترس دارم و نمی‌توانم دستم را بالا بگیرم؛ منِ همسفر به کنگره می‌آیم که حال خوب و آرامش را به دست بیاورم؛ اینجا راهنما به عنوان یک منبع اطلاعاتی صحیح به کمک من می‌آید و می‌گوید اگر می‌خواهی به این هدف برسی باید با ترس‌هایت روبه‌رو شوی؛ باید دستت را بالا بگیری و مشارکت کنی و اگر من روی ترسم پا نگذارم و به دل ترسم نروم؛ مطمئناً نمی‌توانم چشمه‌ای جوشان باشم و خودم مانع رسیدن به هدفم می‌شوم، ولی اگر اطاعت کنم و چشم بگویم، خواسته تغییر در من به‌وجود می‌آید؛ چون حرف راهنمایم را می‌پذیرم و اولین قدم را برمی‌دارم. از یک معرفی ساده شروع می‌کنم، اوایل ممکن است از روی کاغذ بخوانم و بعد آن را کنار می‌گذارم و شجاعت مشارکت کردن را به دست می‌آورم؛ مثل چشمه جوشانی می‌شوم که با تلاش خودم و کمک راهنما به هدفم که پا گذاشتن روی ترس‌هایم است می‌رسم.

من باید نیروهای بازدارنده را هم بشناسم؛ ابتدای وادی یازدهم در موردشان گفته است که آن‌ها مدام به من القاء می‌کنند که مانع حرکت من شوند و من برای این‌که از آن‌ها دور شوم باید گوش‌به‌فرمان راهنمایم باشم، باید خودم را وصل به القائات مثبت که از طریق آموزش‌های راهنما و آقای مهندس به من می‌شود بکنم و اگر به واسطه منیت و ترسم از منابع آموزشی دور بشوم، اسیر مثلث جهالت هستم و فقط آموزش صحیح به گوش من رسیده است؛ ولی چون تفکر و تجربه‌ای پشتش نیست به دانایی تبدیل نمی‌شود و در نتیجه من نمی‌توانم به هدفم، به حال خوب و آرامش برسم.

یک رود خروشان در مسیر که حرکت می‌کند، نگاه نمی‌کند که سر راهش گل است یا علف هرز، درخت است یا پرنده، انسان خوب است یا انسان بد، هر موجود تشنه‌ای را که سر راهش قرار می‌گیرد بی‌توقع سیرابش می‌کند و صفت بخشندگی از ویژگی‌های یک رود خروشان است و لژیون سردار با آموزش این خصلت به من، آن جوشش را در من به وجود می‌آورد.

وادی یازدهم از مادیات صحبت می‌کند و می‌توانیم این‌طور به لژیون سردار آن را ربط دهیم که لژیون سردار چه کمکی به من می‌کند؟ به من کمک می‌کند که من از نظر اهمیت دادن به مادیات هم در زندگی متعادل رفتار کنم. این وادی به من می‌گوید تو در بُعد مادی زندگی می‌کنی و باید به مادیات اهمیت بدهی؛ اما نباید این‌طور باشد که مادیات بر تو سوار باشند تو باید بر مادیات سوار باشی. چطور من می‌توانم بر مادیات سوار باشم؟ اینکه از راه درست آن‌ را به دست بیاورم و اگر ثروتمندم اموالم را روی هم تلمبار نکنم هدفم این باشد که از ثروتم برای کمک به دیگران و حال خوب خودم استفاده کنم. اگر آموزش‌های کنگره را عملی کنم می‌توانم در برخورد با مادیات متعادل باشم، افراط و تفریط نداشته باشم و بر مادیات سوار باشم. آقای مهندس در این زمینه به من چه چیزی می‌گویند؟ می‌گویند: تو صاحب هیچ‌چیز نیستی مگر چیزهایی که آن‌ها را می‌بخشی. من فقط صاحب آن قسمت از ثروتم و مادیات هستم که آن‌ها را می‌بخشم و آن‌ها را تبدیل به ثروتی می‌کنم که می‌توانم با خودم به بُعد بعدی ببرم.

کنگره مسافرم را به من برگردانده است، زندگی‌ام را به من برگردانده است و این حس و حال خوب را به من هدیه داده است و به نظرم من حداقل کاری که می‌توانم بکنم این است که ویژگی یک چشمه جوشان و رود خروشان را در خدمت مالی هم در حد توان خودم داشته باشم؛ آن ترس را کنار بگذارم، بیایم و خدمت مالی هم داشته باشم. تجربه‌ای که خودم دارم با وجود اینکه این ترس را داشتم که شاید نتوانم تعهدی لژیون سردار را پرداخت کنم؛ چون درآمدی از خودم نداشتم؛ ولی به‌خاطر کارهایی که کنگره برایم کرده است ترسم را کنار گذاشتم و نیت کردم گفتم اینجا کسی را مجبور به کاری نمی‌کنند اما من تمام تلاشم را می‌کنم که تعهدی‌ام را بپردازم و خدا را شکر توانستم سر وقت تعهدم را پرداخت کنم. از خداوند می‌خواهم به من کمک کند که ان‌شاء‌الله دنوری و پهلوانی را هم تجربه کنم.

قدردانی از نگهبان دوره قبل لژیون سردار و معارفه نگهبان دوره جدید

قدردانی از دبیر دوره قبل لژیون سردار و معارفه دبیر دوره جدید

قدردانی از خزانه‌دار دوره قبل لژیون سردار و معارفه خزانه‌دار دوره جدید

عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
تایپ و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .