دوازدهمین جلسه از دوره اول لژیون سردار نمایندگی ابهر با استادی راهنما مسافر سعید و نگهبانی مسافر امیر رضا و دبیری مسافر علی رضا با دستور جلسه (وادی یازدهم) در تاریخ 2 دی 1404 در ساعت 15 نیم برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر .شاکر خداوند هستم که بار دیگر توفیق حاصل شد تا در لژیون سردار در کنار هم قرار گیریم و پایههای مالی خود و خانواده کنگره 60 را تقویت کنیم. قرار گرفتن در این لژیون، توفیق و سعادت میخواهد. من آموختهام کسانی که در لژیون سردار هستند و بخشش میکنند، انسانهای بسیار بزرگیاند که به دانایی و آگاهی رسیدهاند. برای ارتقا یافتن، باید ببخشیم. کسانی که میخواهند پولدار و ثروتمند شوند و پایههای مالی زندگیشان را قویتر کنند، به این دانایی میرسند که در لژیون سردار شرکت کنند؛ که با اهدای مبالغی از شش میلیون تومان شروع میشود و تا پنجاه میلیون، پانصد میلیون و نشان بینشانی که بستگی به توانایی فرد دارد و بالای سه میلیارد تومان است، ادامه مییابد.دستور جلسه در مورد وادی یازدهم، "چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند" است. ما این دستور جلسه را پیرامون لژیون سردار بررسی میکنیم. همانطور که آقای مهندس در صحبتهای روز چهارشنبه فرمودند، چشمه برای جوشش نیاز به یک منبع پُر جوش و خروش دارد که بتواند ذخایر خود را به بیرون پرتاب کند و دیگران بتوانند از آن چشمه استفاده کنند. کنگره 60 این مسئله را بهخوبی در ما انسانها بیدار میکند که انسانی که حرکت نکند و جوششی نداشته باشد، مثل فاضلاب میماند؛ یعنی آبی که در یکجا بماند و حرکتی نداشته باشد، تبدیل به شورهزار، باتلاق و فاضلاب میشود. این دستور جلسه به من یاد میدهد که برای رسیدن به اهداف، آرزوها و توان مالی و کمک به دیگران، باید مثل یک چشمه جوشش داشته باشم.همانطور که آقای مهندس فرمودند، این چشمهای که حرکت میکند، در مسیر خود به موانعی برخورد میکند. من هم اگر از سفر اول خود بخواهم بگویم، در مسیر ضد ارزشها موانع بسیاری بود و به آنها اهمیتی نمیدادم. وقتی سفر شروع میشود، نیروهای اهریمنی بیکار نیستند و تلاش میکنند که من را گمراه کنند. آنها همان موانع زندگی من هستند. من تلاشم را میکنم. در کتاب "وادی عشق" هم از همین وادی میگوید که از آب نرمتر و از سنگ سختتر نداریم؛ ولی آب با این نرمی، موانع را کنار میزند، از آنها عبور میکند، سوراخ میکند یا اگر نتوانست، دورشان میزند.این موضوع را به لژیون سردار ربط میدهم. من زمانی که مصرف میکردم، به جایی رسیده بودم که دیگر آخر خط بود. نمیدانم چطور شد که خداوند این توفیق را داد و کنگره 60 به من معرفی شد. زمان مصرف و سفر اول، موانع بسیار زیادی داشتم. موانع پشت سر موانع. آقای محمود خیلی کمکم کردند. حتی به خاطر مسائل مالی بازداشت شدم. ولی الان خدا را شکر به جایگاهی رسیدهام که توان مالیام به جایی رسیده که میتوانم کمک کنم. آن موقع نیاز به کمک داشتم و الان به این بیداری، آگاهی و پایه مالی رسیدهام که میتوانم کمک کنم و این باعث افتخار است. چرا کمک نکنم وقتیکه من را آباد کردند، زنده کردند و احیا کردند؟ پس من هم باید کمک کنم به کسانی که نیاز دارند، به خانوادههایی که فرزندی دارند و پدرشان مصرفکننده است و نیاز به سرپناه و خورد و خوراک دارند. این مسئله در کنگره 60 بهوضوح پیداست و درک شده که یکقدم شما بردارید، ده قدم به شما برمیگردد؛ هزار تومان کمک کنید، ده هزار تومان به شما برمیگردد. البته آقای مهندس میگوید هیچوقت انتظار نداشته باشید چیزی را که پرداخت کردهاید، در قبالش انتظار برگشت داشته باشید. میگوید انگار آن را به رودخانه میاندازید.
با این نتیجهگیری که باید مثل چشمه جوشان باشیم، باید ببخشیم تا بخشوده شویم و باید کمک کنیم تا به ما کمک شود، صحبتهایم را به پایان میرسانم. موانع همیشه هستند. آقای مهندس میگوید مشکلات لعنت خداوند نیستند؛ بلکه رحمت اویند. موانع همیشه در سر راه هستند.
.jpg)
تصویر بردار و تنظیم و ارسال: مسافر علی
مسافران لژیون سردار نمایندگی ابهر
سایت نمایندگی ابهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
106