English Version
This Site Is Available In English

عبور از سختی‌ها با انرژی و پایداری

عبور از سختی‌ها با انرژی و پایداری

وادی‌ها یک‌سری مسائل کاربردی هستند که راه و مسیر زندگی را به ما نشان می‌دهند؛ برای مثال چگونه فکر کردن، اندیشیدن و زندگی کردن را به ما آموزش می‌دهند. در وادی یازدهم گفته می‌شود «چشمه‌های‌جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس می‌رسند»، یعنی به هدف می‌رسند و چون مبدأ و حیات آنجاست، تشبیه شده به انسان و مقایسه می‌کند که اگر ما وادی‌های گذشته را انجام داده باشیم، با تلاش خود قطعاً تبدیل به چشمه‌ای جوشان و رودی‌خروشان می‌شویم.

اکثر سیستم‌ها از بیرون آسیب‌پذیر نیستند؛ مانند حکومت‌ها، کشورها و حتی تفکر و اندیشه، ولی از درون دچار مشکل می‌شوند. جهان آفرینش هم همین‌طور است؛ تاریکی از درون روشنایی‌ها و روشنایی از درون تاریکی به وجود می‌آید، این دو با هم در حال تغییر هستند و هیچ‌گاه از بین نمی‌روند. یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم، زمانی همه روشنایی‌ها از بین می‌روند و همه‌چیز تاریکی مطلق می‌شود یا این‌که بدی و خیر مطلق داریم و به آن خواهیم رسید؛ این‌ها در درون هم هستند و کم و زیاد می‌شوند.

وقتی اهریمن از فرمان خداوند سرپیچی کرد، تبدیل به نیروهای منفی شد و نقطه‌ای سیاه و تاریک از دل روشنایی‌ها زاده گردید و حرکت خود را آرام و خزنده شروع نمود و این یعنی تاریکی؛ عناصر منفی حرکتی سریع و روشن ندارند، بلکه آرام و خزنده هستند. روشنایی همان نیکی و ارزش‌هاست و تاریکی نیز ضد ارزش‌هاست که ظلمت را گسترش می‌دهد و برتری خود را به اثبات می‌رساند. اهریمن خودش تنها نیست و نیروهایی را در بردارد. می‌گوید؛ به انسان ویژگی‌هایی داده شده که ما آن را نداریم و ما برای اثبات شایستگی خود باید انسان را از طریق الهام و القاء از مسیر ارزش‌ها منحرف کنیم. هر کدام از ساکنین آسمان وظایف شخصی و معینی دارند، ولی موجود انسان دارای اختیار است.

اختیار انسان محترم شمرده شده؛ یعنی کسی نمی‌تواند انسان را در سیستم الهی اجبار کند، بنابراین نیروهای منفی فقط القای افکار را انجام می‌دهند و بقیه مطالب با خود ماست. ما نمی‌توانیم گناهان خود را به گردن دیگران بیندازیم، حتی نیروهای منفی نیز اجبار نمی‌کنند فقط دعوت می‌کنند و می‌گویند؛ مطمئن باشید انسان‌های زیادی به جرگه ما می‌پیوندند چون انسان موجودی ناسپاس و حریص، پنهان‌کار و خودبین است. مگر اندکی از آنها که عمل سالم انجام می‌دهند و دیگران را به صبر دعوت می‌کنند.

مسئله دیگری که درباره آن صحبت می‌شود، مادیات است که در زندگی مسئله‌ای مهم و حائز اهمیت است. باید کاری کنیم که بر مادیات سوار باشیم نه اینکه مادیات بر ما سوار شود چون اگر مادیات سوار شود برای به‌دست آوردن پول ممکن است انسان دست به هر کاری بزند. از اسب پیاده شدن به همان اندازه مهم است که سوار شدن بر آن؛ یعنی هر کار ضد ارزشی که انجام بدهیم، جدا شدن از آن به‌آسانی نیست.اهریمن می‌گوید؛ قوانینی که قدرت مطلق اعلام کرده را نمی‌توان از بین برد، ولی می‌شود آنها را مخدوش کرد. تعادل قانون است، ولی افراط و تفریط قانون نیست؛ افراط و تفریط خواست ماست. وقتی انسان به طرف ضد ارزش‌ها حرکت می‌کند و از قوانین خداوند سرپیچی می‌کند، جادوی هفت‌رنگی به نام «خمر» وجودش را می‌گیرد.

خمر یعنی پوشش و پرده؛ یعنی آنچه روی اندیشه، عقل و شخصیت انسان را بپوشاند خمر تلقی می‌شود؛ مانند تریاک و حشیش، برگ‌های کوکائین، مشروب و غیره. افکار و اندیشه‌های مسموم و مخرب نیز بخشی از خمر هستند. خداوند نیروهای اهریمنی و منفی را برای وجود هستی لازم دانسته، زیرا باعث ترقی و تکامل هستی می‌شوند. در همه جای جهان هستی این نیروها وجود دارند، برای دور شدن از این نیروها باید قوانین خداوند را محترم بشماریم و به ریسمان الهی چنگ بزنیم که همان قوانین الهی هستند. قوانینی که همه پیامبران گفته‌اند: دروغ نگو و دزدی نکن، خودبین نباش و گمان بد مبر، رشوه نخور و عیب‌جو نباش، فساد و خیانت نکن، عدالت‌خواه باش و به درماندگان کمک کن.

دیندار بودن یعنی اجرای همه فرامین الهی، اجرای قوانین الهی شرایطی را برای انسان به‌وجود می‌آورد تا به بهترین حالت به زیستن خود ادامه دهد. این‌گونه نیست که همه معیارها را فقط با دو قضیه ثواب و گناه بسنجیم؛ باید قوانین الهی را تک‌به‌تک اجرا کنیم. تا این‌جا، ده‌ وادی را پشت سر گذاشته‌ایم که همگی برگرفته از قوانین هستند؛ مطالبی که همه گروه‌ها آن را قبول دارند. مثلاً همه می‌پذیرند که دروغ گفتن خوب نیست یا این‌که با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بی‌فکری همه‌چیز را به نابودی می‌کشاند. قوانین الهی ما را از ظلمت خارج کرده و به سمت نور هدایت می‌کند. ظلمت یعنی تاریکی؛ در تاریکی انسان چیزی را نمی‌بیند و حقایق را تشخیص نمی‌دهد، اما در نور قادر به تشخیص است.

در وادی دهم، گفتیم برای تغییر صفت گذشته فقط یک راه وجود دارد و آن پالایش یا تهذیب اخلاق است. اگر اخلاقمان را عوض نکنیم، صفت تغییر نمی‌کند و اگر پالایش نکنیم، خودمان نیز تغییر نمی‌کنیم یعنی باید عملاً وارد این مسیر شویم. اگر در ابتدای سفر جام ما خالی بوده، اکنون جام‌مان یا پر شده یا نیمه‌پر؛ البته با تلاش خودمان. حال برای بیان شرایط و دلایل چشمه جوشان شدن انسان، چشمه‌های جوشان طبیعت را الگو قرار می‌دهیم. یک چشمه جوشان پس از مهیا شدن موقعیت جغرافیایی، باید دو ویژگی داشته باشد و انسان هم برای چشمه جوشان شدن باید همین دو ویژگی را دارا باشد: ابتدا وجود منابع آب ذخیره‌شده در دل کوه‌ها و زمین؛ چون بدون منابع آب چشمه‌ای جوشان شکل نمی‌گیرد. دوم، اختلاف ارتفاع یا اختلاف پتانسیل بین منابع آب و دهانه خروجی چشمه برای ایجاد انرژی و فشار.

انسان نیز برای تبدیل شدن به چشمه‌ای جوشان به دو ویژگی نیاز دارد: ابتدا منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی، تمام بدبختی‌های انسان از جهل و نادانی است. انسان‌ها ذاتاً بد نیستند؛ دانایی یا نادانی آنها خوب یا بد بودنشان را تعیین می‌کند. هرچه نادانی بیشتر باشد، رفتارها مخرب‌تر می‌شود و هرچه دانایی بیشتر باشد، انسان مهربان‌تر و بهتر می‌شود. دوم، اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی، این اختلاف شبیه اختلاف ارتفاع در طبیعت است. هر تغییر جایگاه درونی یا بیرونی به سمت ارزش‌ها، انرژی ایجاد می‌کند؛ مثل قبولی در امتحان یا رسیدن به مرحله‌ای جدید در زندگی.

همه انسان‌ها چشمه هستند، اما اعمال، خواسته‌ها و دانش آنها زلال یا زهرآگین بودنشان را مشخص می‌کند. بعضی افراد به محض دریافت حال خوش، زکات آن را می‌دهند و حال خوبشان را با دیگران تقسیم می‌کنند؛ این افراد شکرگزارند و چشمه‌ای زلال دارند. برعکس، کسانی که فقط گیرنده هستند و بازپرداختی ندارند، تبدیل به شوره‌زار می‌شوند. انسان باید از طبیعت الگو بگیرد و هرچه دریافت می‌کند باید حداقل به همان اندازه بازپرداخت کند؛ چه مالی و چه عاطفی چشمه‌های‌جوشان و رودهای خروشان همیشه اطرافشان آبادانی است. کسانی که چشمه جوشان شده‌اند، هم خودشان زندگی نیکویی دارند و هم دیگران را به آرامش می‌رسانند. این موضوع به نفس انسان بستگی دارد؛ نفس اماره، لوامه یا مطمئنه.

چشمه خشک و خنثی هیچ ارزش مادی و معنوی برای جامعه ندارد. چشمه زلال همان رحمت و محبت، آسایش و کمک به دیگران است. چشمه زهرآگین مردم‌آزار است و از آزار دیگران لذت می‌برد. خلقت نیروی منفی برای ایجاد انرژی پتانسیل لازم است؛ همان‌طور که باتری قطب مثبت و منفی دارد، هستی نیز بر پایه تضاد معنا پیدا می‌کند و حذف نیروی منفی، حیات را بی‌معنا می‌کند. چشمه‌ای می‌تواند به دریا برسد که جوشان و خروشان باشد؛ وقتی انرژی لازم را داشته باشد، موانع را از سر راه برمی‌دارد. در زندگی هم اگر بخواهیم به هدف برسیم، باید مانند چشمه‌ای جوشان باحرکت، پرانرژی و پایدار باشیم تا از سختی‌ها عبور کنیم و به کمال برسیم.

نویسنده: همسفر حلیمه رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون ششم)
رابط خبری: راهنما همسفر صدیقه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیج‌ فارس بوشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .