بنام قدرت مطلق «الله»
اولین جلسه از شصت و هشتمین دوره سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار با استادی: مسافر علیرضا، نگهبانی: مسافر رحمت و دبیری: مسافر سعید با دستور جلسه «وادی یازدهم: چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند» در روز چهارشنبه مورخ سوم دی ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
.JPG)
شکرگزار خداوندم که اینجا هستم
دارم میآموزم؛ از راهنمای خوبم آقا وحید تشکر میکنم که به من اعتماد کردند و این جایگاه رو اجازه دادن که منم تجربه کنم.
در رابطه بادستور جلسه چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر اقیانوس میرسند، عزیزان توی طول هفته صحبتهای خوبی کردن خب منم ازشون آموختم؛ یک چشمه جوشان بایستی دو ویژگی داشته باشد منابع آبی ذخیره شده و اختلاف ارتفاع یا اختلاف پتانسیل؛ بنابراین انسان هم برای اینکه تبدیل به یه چشمه جوشان شود نیاز به دو ویژگی دارد: منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی و اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی.
برای رسیدن به دانایی و همان کسب انرژی و پتانسیل نیاز به همین فراگیری وادیها است
و جهانبینی ۱ و ۲، خوب یقیناً خود من قبل از ورود به کنگره جاری بودم ولی جاری که سر از باتلاق و منجلاب درآوردم و نیاز داشتم که آگاهیم و این که فکر میکردم دانایی دارم ولی دانایی نبود را اصلاح و تقویتش کنم و این با فراگیری ۴۰ سی دی و
جهان بینی که در سفر دوم اتفاق میافتد و آموزشهایی که میگیرم ممکن است و با آنها یقیناً میتوانم جاری شوم به جایی که آبادی است و همینطور برکتی باشد برای دیگران که کنار من هستند.
وقتی که ورود کردم به کنگره؛ خب من همیشه بهم وقتی یک چیزی گفته میشد چشمی وجود نداشت و همیشه چرا باید اینجوری باشد، چرا باید این کار را انجام دهم، چرا اینجوری شده و... میگفتم؛ وقتی آمدم به من گفتند که این چراها را به چشم تبدیل کنم؛ خودم هم سعی خودم را کردم تا جایی که امکان داشت قوانین و حرمتهای کنگره را
یاد بگیرم و احترام بگذارم به قوانین و حرمت ها؛سعی کردم به موقع سیدیهایم را همیشه تحویل بدهم به موقع حضور پیدا کنم و تاخیر نداشته باشم؛ یاد ندارم غیبت یا اینکه تاخیر داشته باشم؛ یعنی یک جلسه من دیر توی لژیون سیگار آمده بودم به مرزبان گفتم ووایشان به من گفتند هیچ ایرادی نداره ولی خب دوست داشتم اون زلالی و اون شفافیت حفظ شود.
یقیناً این آرامشی و این حال خوبی که الان دارم به خاطر اعتمادی است که به راهنمایم و فرامین کنگره کرده ام و سعی داشته ام کاربردیشان کنم نه فقط اینکه یاد بگیرم و بیایم اینجا بنشینم صحبت کنم یا اینکه بروم برای دیگران شروع کنم به بیانشان و بگویم من اینها را بلدم، چون در صورتی که عملکرد نداشته باشم علیرضا سابق هستم و هیچ تغییری در من ایجاد نشده سعی کردم آموزش ها را کاربردیشان کنم؛ قبلا حل مسائلی را که اصلاً بلد نبودم همیشه کنار میگذاشتم و این باعث می شد خیلی لطمات حتی در طول سفرم بخورم؛ ولی از موقعی که در وادیها هر دفعه بچهها در جلسه مشارکت میکردند یاد گرفتم این نیست که هر مسئله یا هر چیزی اتفاق میافتد را بگذارم کنار
باید بروم داخلش حتی با اون ترسی و اضطرابی که داشتم؛ یعنی همیشه ترس باعث میشد من عقب نشینی کنم، ترس باعث میشد با اینکه کار خیلی
بزرگی هم نبود و میتوانستم به راحتی حلش کنم ولی با بزرگنمایی مسئله کنارهگیری میکردم.
یک چیزی که برای خودم خیلی جالب بود این بود که میگفتم اینجا جای آخر است یا اینجا درست میشود یا دیگر تمام است؛ یعنی راه دیگری برای مندر ذهنم نبود.
خب در این چندین و چند سال خیلی جاها رفتم جاهای مختلف کلاسهای متفاوت که هیچ کدامشان به من کمک نکرد تا اینکه آمدم کنگره؛ این آموزش ها و همین ۴۰ سی دی یک چله نشینی است؛ اینکه هر هفته یک سیدی بنویسی.
قوانینی پشت پرده هست که اگر من درست انجام بدهم و به موقع انجام بدهم ایننوشتن باعث حل مشکلات من می شوند؛ انگار آقای مهندس اون روز به من راه حل مشکلاتم را در سی دی میگویند.
اکثرا میگویند سی دی نوشتن سخت است ولی برای من آسانترین و لذت بخشترین است.
یک چیز دیگر هم بود که باعث شد واقعا من به اون حال خوب برسم رفتن استخر با برادر لژیونی هایم به توصیه راهنمایم بود که یک سکوی پرتاب دیگر برای من شد.
ممنون که به صحبت هایم گوش دادید.
عکس: مسافر مهیار لژیون نهم
تایپ و ویرایش: مسافر محمد لژیون ششم
بارگزاری: مسافر کوشیار لژیون نهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
83