English Version
This Site Is Available In English

سفر، از سفر اول تا چشمه‌ی جوشان رهایی

سفر، از سفر اول تا چشمه‌ی جوشان رهایی

امروز به لطف خداوند، افتخار میزبانی یکی از خدمتگزاران متواضع، فروتن و پرتلاش کنگره60 ، اسیستانت دیده‌بان محترم، آقای امیرحسین ساسانی را داشتیم. فرصتی دست یافت تا از دریچه نگاه ایشان، عمیق‌ترین مفاهیم آموزشی کنگره را مرور کنیم. این گفت‌و‌گو با یک سلام صمیمانه آغاز شد و بدون هیچ سوال و پرسشی به یک دل‌نوشته‌ی حسی با زبانی شیوا از ایشان که "چگونه می‌توان از گذرگاه‌‌های سخت به چشمه‌ی جوشان حیات رسید" تبدیل گردید.


نظر شما عزیزان و مخاطبین سایت را به این مشارکت حسی جلب می‌نماییم.

سلام دوستان، امیرحسین هستم یک مسافر.
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که این توفیق را عطا فرمود تا باری دیگر در این مکان امن و مقدس حضور یابم. مراتب سپاس خویش را از جناب آقای مهندس دژاکام، خانواده محترم ایشان و جناب آقای دکتر امین ابراز می‌نمایم که چنین فضای مناسبی را مهیا ساختند تا ما بتوانیم حضور یابیم و آموزش فراگیریم، از انرژی، حس نیک و کنار یکدیگر بودن بهره گیریم و حال خویش را بهبود بخشیم. همچنین از دیده‌بان محترم، جناب آقای سلامی، سپاسگزارم که فرصت خدمت در این جایگاه را به بنده اعطا فرمودند تا در کنار حس خوب ایشان و با اتکا به آموزش‌های مورد نیاز، بتوانم نیاز درونی خویش را برطرف نمایم.

امروز که پس از مدت‌ها به شعبه خواجو وارد می‌شدم، خاطرات ده سال قبل این مسیر در ذهنم تداعی گردید. همیشه تلاش می‌نمودم هنگام ورود به کنگره و در زمان برقراری ارتباط با دوستان، تمامی آن مسائل و مشکلاتی را که به نوعی امواج منفی روزمره درونم انباشته شده بود، با خود حمل ننمایم تا بدین طریق، حس یک رهجو یا تازه‌وارد را آلوده نسازم. همچنین از خداوند طلب یاری می‌کردم تا کمکم کند هر آنچه از دنیای بیرون دارم، پشت درب رها سازم (که این امر در وهله اول با خاموش نمودن تلفن همراه میسر می‌شد) و با حسی تازه وارد فضای کنگره شوم. این جدا شدن از دنیای بیرون، به‌منزله یک مراقبه (مدیتیشن) عمل می‌نمود و بازگشت دوباره به فضای پیشین، یک ریکاوری مطلوبی را برایم رقم می‌زد.

ناخواسته، برخی روزها به دلیل مسائل روزانه (از جمله تنش، عجله و بی‌نظمی‌ها)، ممکن است سطح انرژی فرد تقلیل یابد. در راه با خود می‌گفتم: «خداوندا، میل ندارم با این حس وارد محیط کنگره شوم؛ آرزومندم شاد و سرحال باشم.» و این لطف و عنایت پروردگار بود که هرچه به شعبه نزدیک‌تر می‌گشتم، تمامی مشکلات، غم‌ها و سختی‌ها به فراموشی سپرده می‌شد و با حسی متفاوت به کنگره قدم می‌نهادم. امروز این موارد مجدداً در ذهنم تداعی می‌گشت که چقدر این مسیر و این اتفاقات برایم سازنده بود و چه میزان به آن‌ها نیازمند بودم.

مسئله دیگر تغییر جایگاه‌هاست؛**
این حقیقت که هر آن‌چه آغاز شود، روزی به پایان می‌رسد تا فرصت برای برداشت بیشتر از آن مهیا گردد.
از زمانی که مسئولیت لژیون را واگذار نموده‌ام، در می‌یابم که چه مفاهیم نوینی را آموخته‌ام و با معانی مختلفی آشنا شده‌ام و چقدر مسائل دیگری برایم گشوده شده است. بسیاری از اموری که در آن زمان برای خویشتن ارزشمند می‌پنداشتم و باوری قوی و درست می‌دانستم، امروز متوجه شدم که خیر؛ دیدگاه کنگره یا شرایط فعلی سیستم، متفاوت از آن چیزی است که من می‌اندیشیدم. این موضوع شامل زمانی می‌شود که پیمان خدمتی‌ام به اتمام رسید و هیچ‌گاه نرفتم تا اعلام کنم که مایل به تحویل لژیون هستم؛ بلکه معتقد بودم اجازه دهم خود سیستم، هر زمان و به هر شکل که صلاح داند، همان کار را انجام دهد (البته در نخستین باری که به بنده گفته شد، ابداً «نه» یا مکثی هم حتی ننمودم). اما اکنون دریافتم که می‌بایست همان هنگام درخواست می‌کردم که خدمتم به پایان رسیده است تا در جایگاه‌های دیگر، در صورت لزوم، به خدمت ادامه دهم.

امروز که مجدداً مشغول مطالعه وادی یازدهم بودم، با خود گفتم چقدر حیف است که مطالب منسجم و قدرتمند جناب مهندس را دیر به دیر مرور می‌نماییم. مسلماً با هر بار مرور کردن، با مفاهیم جدیدتری آشنا خواهیم شد.
آن‌چه از مبحث آغاز اعتیاد در سی‌دی استنباط نمودم، این بود که شرایط فراهم‌سازی اعتیاد از طریق ورود بازار کینه، دروغ، دشمنی، خودخواهی و کبر میسر می‌گردد؛ شرایطی که نیروهای منفی مهیا می‌کنند. نکته کلیدی این است که: «روشنایی، آبستن تاریکی است.» ما انسان‌ها بر اساس قوانین مستحکم آفریده شده‌ایم، اما نیروی شیطان بر این اصل استوار است که ما به دلیل داشتن دوگانگی خلقتی و همچنین حرص و غرور، به سمت مادیات متمایل خواهیم شد. در واقع جایی که الهامات الهی تقلیل می‌یابد، القائات منفی افزایش می‌یابند. و راه خروجی از این تاریکی‌ها تنها چنگ زدن به ریسمان الهی و پیروی از قوانین الهی است.

با در نظر گرفتن ده وادی پیشین، اکنون در می‌یابم که اگر آن‌ها را به درستی به مرحله اجرا درآورده باشم، به مرحله «چشمه جوشان» نائل آمده‌ام. برای تبدیل شدن به «رود خروشان»، نیاز به منابع اطلاعاتی صحیح (اختلاف پتانسیل درونی یا بیرونی) دارم تا مسیر دانایی را به سوی اقیانوس طی نمایم. همچنین، همان‌طور که جناب مهندس از همان ابتدا بر آن تأکید داشتند، مقوله چاقی نیز با همین الگوی DST (سفر اول و دوم) قابل درمان است و بهبود می‌یابد.
جناب مهندس در آن هنگام متذکر شدند که برای مثال اگر کسی صد کیلوگرم وزن داشته باشد و چند کیلوگرم تقلیل وزن دهد، بدین معناست که تغییر جایگاه پیدا کرده است و این اختلاف ارتفاع درونش به‌وجود می‌آید و انرژی کسب می‌کند. چنانچه این روند استمرار یابد و به وزن ایده‌آل برسد، ملحق به بحر و اقیانوس خواهد شد؛ اما اگر این موضوع مجدداً متوقف شود، باعث غم، اندوه و از بین رفتن اعتماد به نفس وی می‌گردد.

انسان‌ها به چندین دسته تقسیم می‌شوند و این امر صرفاً بستگی به خویشتن ما دارد:
برخی چشمه جوشان‌اند: آنان که به خدمت و حرکت اقدام نموده‌اند و همیشه تازگی، سرسبزی و رطوبت همیشگی را حفظ می‌نمایند و هرگز متوقف نمی‌شوند. در مقابل، برخی دیگر به اصطلاح رودی خشکیده‌اند و عده‌ای نیز منجلابند؛ این افراد هیچ خدمتی را به انجام نرسانده‌اند و با کوچک‌ترین طوفان از میان خواهند رفت؛ دلیل این امر آن است که ایشان هرگز چیزی نکرده‌اند که اکنون بخواهند از آن بهره‌مند گردند. یک خدمت کوچک می‌تواند تغییر جایگاه درونی ما را رقم زند و ان‌شاءالله بتوانیم با بستری که کنگره مهیا نموده است، به آرامی مسیر را پیموده و به تدریج تبدیل به چشمه جوشان و رود خروشان شویم.

در سخن پایانی استاد جشن هفته‌ی همسفر، را تبریک گفتند و اشاره فرمودند همان‌گونه که در عرصه‌ی نبردها، دشمن همواره تلاش در قطع ارتباط پشتیبان با رزمنده دارد تا او را تضعیف نماید، همسفران نیز اکنون حکم پشتیبان را برای ما مسافرین دارند؛ حضور ایشان در کنار ما، مایه قوت قلب و استواری ماست. لذا وظیفه داریم مانع از پیوستن همسفرانمان به کنگره نگردیم.

در پایان، بر این نکته حیاتی تأکید شد که پایان سفر اول، به هیچ عنوان پایان راه نیست، بلکه آغاز سفر دوم تلقی می‌گردد. برای تثبیت رهایی، فرد رها شده موظف است همانند سفر اول، به نوشتن سی‌دی‌ها، حضور مداوم در کنگره و اشتغال به خدمت‌رسانی اهتمام ورزد. بی‌تفاوتی نسبت به این مسیر، عین از دست دادن مکانی امن و قدرتمند خواهد بود؛ زیرا راهنمایی شدن، خود مستلزم خدمت است و این خدمت، بزرگ‌ترین محبت در حق خویشتن تلقی می‌گردد.

عکس: مسافر سعید
گفت‌و‌گو: مسافر حامد لژیون نوزدهم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .