هفتمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقای نمایندگی ستارخان با استادی راهنمای محترم مسافر رامین ، نگهبانی همسفر محمد و دبیری همسفر سهند با دستور جلسه "چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند" پنجشنبه چهارم آذر ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
پیشاپیش هفته همسفر را به همه عزیزان تبریک عرض می کنم. امیدوارم آنچه می کارید، به زودی برداشت کنید. چرا "چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند" وادی یازدهم است. کسی که به کنگره می آید شاید نخستین هدفش ترک اعتیاد باشد و برای من هم دقیقا همینطور بود.
من یازده سال تزریق هروئین و شیشه انجام می دادم و طبیعتا شرازیط خوبی نداشتم. آمده بودم خلاص شوم. وادی ها راه انسان را برای رسیدن به هدف مشخص می کنند.
بالاترین هدف می تواند رسیدن به وادی چهاردهم یا وادی عشق باشد، چیزی که در وادی چهاردهم به انسان می رسد. رسیدن به وادی چهاردهم تنها با خواستن ساده ممکن نیست. تفکر لازم است، مسئولیت پذیری لازم اس، امید لازم است. تفکر باید به تحقق برسد و راهش پیدا شود. وقتی به وادی دهم می رسیم، گفته می شود که صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است و تغییر می کند. من سال ها در ان جی او های دیگر خودم را معتاد معرفی می کردم، اما با ورود به کنگره دیددم که صفت انسان می تواند تغییر کند و همین جا بود که رهائی برای من اتفاق افتاد.
اما این کافی نبود زیرا برای رهائی از اعتیاد سه سفر وجود دارد که دو سفر آن الزامی است. سفر اول از مصرف تا قطع مواد است و سفر دوم از قطع مواد تا رسیدن به خود. رسیدن به خود موضوع اصلی است. رسیدن به خود چگونه اتفاق می افتد؟ جسم و روان و جهانبینی باید تغییر کند. برای تغییر جهانبینی زمان تعیین نشده است. تغییر روان به خدماتی که فرد انجام می دهد برمی گردد. خدمت باید در سفر اول و دوم و سوم ادامه داشته باشد
من سال ها فکر می کردم مشکل من فقط اعتیاد است و آرزو می کردم از مواد خلاص شوم. اما وقتی رها شدم، و این رها شدن به راحتی هم اتفاق افتاد، دیدم این منشاه تنها پنج درصد مشکلات من بوده است. مواد مخدر به راحتی از زندگیم حذف شد، اما اعتیاد باقی ماند. تغییر باید در درون من اتفاق می افتاد تا افکارم دگرگون شود.
هر رودی به بحر نمی رسد. تنها رودی می رسد که توان و انرژی لازم را داشته باشد. این توان به خواسته درونی انسان بر می گردد.
برای انسان تغییر جایگاه لازم است تا پتانسیل لازم برای رسیدن به بحر و اقیانوس ایجاد شود. کسی که رها شده است اگر ده سال هم در کنگره حضور داشته باشد اما کاری انجام ندهد، صرفا یک مسافر سفر دومی است که سال ها از رهائیش گذشته است. اما زمانی که حرکت کند وارد جایگاه خدمتی یا آموزشی شود، آنجا است که ناخودآگاه حس درونی اش تغییر می کند و فلز درونش شروع به دگرگونی می کند.
سفر دوم فقط در جایگاه شاگردی نیست، انسان باید آن را در جایگاه استادی هم تجربه کند. معلم و شاگرد هردو یک درس را می خوانند اما جایگاهشان متفاوت است. کسی که در کنگره به جایگاه راهنمائی می رسد جهانینی اش با کسی که تازه در حال آموختن است تفاوت دارد. تفاوت در درک و تجربه رهائی.
کسی که بداند ترس چیست، معنا چیست و ناامیدی چیست، می تواند با جهل خود روبرو شود. نتیجه جوینده بودن این است که انسان می تواند با خواسته واقعی به بحر و اقیانوس برسد.
من کسی بودم که هیچ کس باور نمی کرد به رهائی برسم.انواع مواد مخدر و هروئین و شیشه را مصرف کردم. امروز به هرکسی که بگویم من قبلا مصرف کننده بوده ام، باور نمی کند. این تغییر اتفاق می افتد، اگر حضور باشد، حضور مداوم و همرا با تلاش.
امیدوارم ثابت قدم باشید تا به هدفی که در مسیرش حرکت می کنید برسید.
.jpg)
.jpg)
مسئول سایت: محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
121