یازدهمین جلسه از دوره چهلم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی اسیستانت محترم مسافر محمود، نگهبانی همسفر حسین و دبیری مسافر یحیی با دستور جلسه «وادی یازدهم و تاثیر آن روی من» پنجشنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزار شد.
.jpg)
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که امروز، روز پنجشنبه، در جلسه عمومی شعبه صائب تبریزی حضور دارم. پیش از آنکه درباره دستور جلسه صحبت کنم، لازم است یادآور شوم که هفته آینده جشن همسفر در شعبات برگزار خواهد شد. من در نوبت خود، پیشاپیش این هفته مبارک را به همسفران محترم تبریک میگویم و امیدوارم همواره در این مسیر طولانی، همسفران در کنار مسافران باشند تا سفری خاطرهانگیز را تجربه کنند. همچنین به همسفران آقا که در این شعبه حضور دارند، خدا قوت و تبریک عرض میکنم. موضوع دستور جلسه، وادی یازدهم است: «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.» همانطور که میدانید، بسیاری از قطرهها و آبها دوست دارند به اقیانوس برسند، اما در مسیر راه هدر میروند. بسیاری از آبها تمایل دارند از چشمه سرازیر شوند، اما به دلیل نداشتن پتانسیل و انرژی کافی، توانایی خروج از چشمه را ندارند. حتی برخی توانایی خروج از زمین را هم ندارند. اینها تمثیلی برای زندگی انسانهاست؛ کسانی که تلاش میکنند و سختیهای زندگی را با دل و جان میپذیرند، در مسیر کم نمیآورند و توانایی رسیدن به اقیانوسها را خواهند داشت. اقیانوس نماد آرامش و آسایش است. ما وقتی در مسیر سفر قرار میگیریم، همچون یک چشمه هستیم؛ هر کدام از ما یک چشمهایم. بسیاری تلاش میکنند از منجلاب اعتیاد بیرون آیند، اما برخی با وجود توانایی بیشتر، به خود و تواناییهایشان باور ندارند، در میانه راه کم میآورند و از درمان دور میشوند و به ناکجاآباد کشانده میشوند. اگر آبی که از چشمه بیرون میآید قدر سرازیر شدن را نداند، تلف خواهد شد و در نهایت به باتلاق تبدیل میشود. دوستان تبریزی بسیاری بودند که با سختیهای فراوان، چند روز در هفته به هیدج میآمدند و همراه خانواده در شعبه هیدج تلاش میکردند. زحمات زیادی کشیدند و همچون چشمهای جوشان ادامه دادند تا امروز این شعبه به این مرحله برسد. اگر خود را یک چشمه فرض کنیم، هر شعبه یک رود است و اقیانوس جایی است که آقای مهندس ناخدای آن است. رودهایی میتوانند به اقیانوس ملحق شوند که از هر نظر پتانسیل لازم را داشته باشند. شعبه تبریز یکی از رودهایی است که توانسته در این مسیر قرار گیرد، اما نیازمند تلاش بیشتر است. مسئولان شعبه باید با همدلی و کوشش افزونتر، این رود را خروشان کنند. همچنین لازم است راهنماهای بیشتری در آزمونها ارائه شوند، چرا که شعبه تبریز ظرفیت آن را دارد که در شمار بهترینها قرار گیرد. من خود آذریزبان هستم و وقتی آقای مهندس در لایو، که چندین هزار نفر آن را مشاهده میکنند، میگویند تبریز شعبه ضعیفی است، واقعاً به من برمیخورد. ما اصلاً دوست نداریم چنین اتفاقی برای شعبه بیفتد. هیچ کمبودی نسبت به شعبات دیگر نداریم. برای مثال، مشهد ده سال پیش بسیار ضعیفتر از تبریز بود، اما امروز پیشی گرفته و جلوتر رفته است؛ اکنون در مشهد هفت نمایندگی فعال هستند. حدود چهار ماه پیش که در مشهد بودم، با آقای فلاح هماهنگ کردم تا به یکی از شعبات بهعنوان مهمان بروم. ایشان گفتند لوکیشن بفرستید تا ببینم کدام شعبه به شما نزدیکتر است. اما شعبهای که در تبریز داریم، در مکانی دورتر از شهر قرار گرفته است. چرا باید در تبریز شعبهای نداشته باشیم که در دسترس باشد؟ چرا همسفران شعبه ما با مسافران برابری نداشته باشند؟ چرا پهلوان در شعبه نداشته باشیم، در حالی که مردم تبریز بسیار قویتر هستند؟ تبریز یکی از کلانشهرهای کشور است و صنعت و کارخانههای آن حرف اول را میزنند. از هر نظر تبریز جایگاه برتری دارد. چرا باید ما در کنگره جزو آخرینها باشیم، با وجود این همه قدمت؟ وقتی رود خروشان باشد، رودهای دیگر نیز به آن خواهند پیوست.

اگر یکی از بهترین نیروهای اینجا را مثال بزنیم، اگر ده نفر مانند او داشته باشیم، این رود خروشان خواهد شد. به نظر من یکی از ضعفهای شعبه این است که با قدیمیهای شعبه همدل نیستیم و آنان را دعوت نمیکنیم تا حضور داشته باشند؛ کسانی که تلاش کردند تا این شعبه افتتاح شود. من بارها در شعبات دیگر، کوشش این افراد را مثال زدهام. برخی وقتی نیم ساعت در راه هستند، میگویند مسیرشان دور است؛ اما تبریزیها بودند که تا هیدج میآمدند و هیچگاه سختی راه برایشان معنایی نداشت. همیشه در شعبات دیگر، سختی و استقامت تبریزیها را مثال میزنیم؛ پس تبریز حرفی برای گفتن دارد. اخیراً تصمیم گرفته شده که تغییراتی در شعبه ایجاد شود و مکان آن به داخل شهر منتقل گردد. من دفعه قبل که به اینجا آمدم، روز سهشنبه بود و پنجشنبه همان هفته آقای مهندس در هیدج حضور داشتند. به ایشان اطلاع دادم که این دوستان راهشان دور است و شعبه خارج از شهر قرار دارد. اصلاً اگر مردی شب تنها به آنجا برود، میترسد؛ چه برسد به قسمت همسفران. به همین دلیل سریعاً به آقای خدامی گفتند که مکان این شعبه را تغییر دهند. اکنون بچهها در تلاشاند تا جای مناسبی پیدا کنند و شعبهای بهتر و تمیزتر از اینجا فراهم شود. این کارها به همت و کمک شما عزیزان صورت خواهد گرفت. شما با همدلی، عشق و محبت میتوانید شعبهای بهتر داشته باشید. سعی کنید حس خود را در شعبه مثبت کنید و آغاز تازهای، فصلی جدید برای شعبه رقم بزنید. دست به دست هم دهید، یکدیگر را بپذیرید، جایگاهها را محترم بشمارید و به هم کمک کنید تا انشاءالله شعبهای خوب و شایسته داشته باشید. امیدوارم بهزودی شاهد این اتفاقات باشیم. همه ما باید بدانیم که در سیستم کنگره ۶۰ سه سفر پیش رو داریم و این سه سفر بسیار مهم هستند:
- سفر اول: از مصرف مواد مخدر تا قطع آن
- سفر دوم: از قطع مواد مخدر تا رسیدن به خود
بسیار مهم است که اکنون در شعبه، قدیمیها را نمیبینم؛ کسانی که پنج سال پیش رها شدند حضور ندارند. راهنماها موظفاند به این افراد اطلاع دهند و آنقدر تکرار کنند تا در کنگره بمانند و تبدیل به راهنما و پهلوان شوند. هر کس که بماند، خدمتگزار این شعبه خواهد شد. ما از سفر دومیها انتظار داریم. همچنین حضور همسفران ضروری است؛ مسافران باید اندکی حمایت کنند تا همسفران در کنگره حضور داشته باشند. ما اینجا یک خانواده هستیم. اگر همسفر در کنار مسافر باشد، بسیاری از فشارهای زندگی کاهش خواهد یافت. وقتی شما از نظر دانایی رشد میکنید، اگر همسفر شما در این سیستم حضور نداشته باشد، از دانایی بهره لازم را نخواهد برد و این موضوع برای مسافر سخت خواهد شد. بنابراین بسیار مهم است که همسفر در کنار خانواده حضور داشته باشد. انشاءالله در شعبه جدید این همترازی بین همسفر و مسافر به وجود خواهد آمد و افراد زیادی که منتظر هستند، با همدلی و توانایی شما عزیزان قدم به کنگره خواهند گذاشت و شور و حال بیشتری در شعبه حاکم خواهد شد.
تایپ متن: مسافر سالار
تهیه گزارش: همسفر حسین
ارسال مطلب: مسافر هادی
- تعداد بازدید از این مطلب :
150