همسفر بودن برای من فقط یکعنوان نیست، داستان سالهای طولانی زندگیست؛ سالهایی که با مصرف همسرم گره خورده بود. بیستوهفت سال مصرف و نگرانی، اضطراب و انتظار و روزهایی که گاهی فقط میگذشتند؛ بیآنکه رنگ آرامش را ببینم. در این سالها سختی کم نبود، اما اگر بخواهم صادقانه بگویم سختترین بخش مسیر، نه مشکلات مالی بود و نه حرف مردم یا خستگی جسمی؛ بلکه عشق و محبت بود. محبتی که از روی ناآگاهی گاهی به کنترل، گاهی به ترس و گاهی هم به دلسوزی که نتیجه آن فقط فرسودگی خودم بود تبدیل میشد. در کنار آن حس بیپناهی همیشه همراهم بود؛ اینکه هستی و تلاش میکنی، اما کسی نیست که به تو بگوید راه درست کدام است.
قبل از آشنایی با کنگره ۶۰، احساس میکردم در یک جاده تاریک حرکت میکنیم؛ جادهای بدون چراغ و تابلو و بدون اطمینان از مقصد. نمیدانستم این راه به کجا میرسد؛ به پرتگاه ختم میشود یا به بهشت؛ فقط میدانستم هرچه جلوتر میرویم، ترس بیشتر میشود و امید کمتر. آشنایی با کنگره ۶۰ نقطه عطفی در زندگی من بود؛ نه به این معنا که مشکلات یکباره حل شد، بلکه به این معنا که برای اولینبار مسیر، قابل دیدن شد و فهمیدم قرار نیست کورکورانه حرکت کنم.
کنگره ۶۰، به من آموزش داد که درمان فقط مربوط به مسافر نیست؛ همسفر هم نیاز به آموزش، اصلاح نگاه و نیاز به تغییر رفتار دارد. فهمیدم محبتِ بدون آگاهی میتواند به اندازه بیمحبتی به انسان آسیب بزند و یاد گرفتم حمایت یعنی احترام به مسیر درمان، نه دخالت از روی احساس. کمکم تغییرات در من شروع شد و آرامتر شدم، یاد گرفتم در برابر مسائل عاقلانهتر رفتار کنم و کمتر واکنش نشان دهم و بیشتر فکر کنم. فهمیدم قرار نیست بار همهچیز را به تنهایی به دوش بکشم یا با نگرانیِ دائمی کسی را نجات بدهم.
امروز در کنار مسافرم معنای تازهای از عشق و محبت را تجربه میکنم؛ محبتی که دیگر با ترس و اضطراب همراه نیست، محبتی آگاهانه بر پایه احترام، صبر و آموزش. زندگی امروز ما، آرامتر است و گفتوگوها منطقیتر شده و همچنین فضای خانه امنتر است و آرامشی جریان دارد که سالها از آن دور بودیم. امروز کنار مسافرم نه از سر اجبار، بلکه از روی انتخاب ایستادهام؛ انتخابی آگاهانه و امیدوار، با ایمان و با اعتمادی که از آموزشهای کنگره ۶۰ بهدست آمده است.
میدانم مسیر درمان ادامه دارد، اما دیگر ترسی از ادامه راه ندارم. امروز باور دارم رهایی فقط قطع مصرف نیست؛ رهایی یعنی بازگشت عشق به زندگی و آرامش به خانه و بازسازی یک خانواده بر پایه آگاهی. این همان هدیهای است که کنگره ۶۰ به زندگی من داده است. به همسفر بودن افتخار میکنم و قدردان کنگره ۶۰ هستم که از دل تاریکی، راهی روشن و آرام و قابل اعتماد به من نشان داد.
روز همسفر بر تمام همسفران کنگره ۶۰ گرامی باد.
نویسنده: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم)
عکس: همسفر عسل رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون نهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیجفارس بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
39