خدایا مگذار دعا کنم که از دشواریها و خطرهای زندگی مصون داری، بلکه دعا میکنم، در رویارویی با آنها بیباک و شجاع باشم. مگذار از تو بخواهم درد مرا تسکین دهی، بلکه توان چیرگی بر آن را به من ببخش. خداوندا اکنون میفهمم که تمام مشکلات من حکمت داشته است تا قویتر بتوانم در مسیر زندگی قدم بردارم. هرگز روزهای سخت را فراموش نخواهم کرد و برای همه آنها نشانه خواهم گذاشت تا به یاد بیاورم از ناکجا آباد به کجا رسیدهام. روزهایی که به سختی و با درد گذشت با دردی که به هیچ کس نمیتوانستی بگویی و فقط در خود زمزمه میکردم درست میشود و خدا بزرگ است صبور باش؛ اما خدایا نگاه و قضاوت دیگران را چگونه صبوری میکردم و تسکین میدادم. دل پر از دردم را دوست داشتم فریاد بزنم؛ اما نمیشد. من داشتم آب شدن مسافرم را هر روز مشاهده میکردم و هیچ کاری از دستم برنمیآمد. سرما وجودم را گرفته بود و فضای سرد خانواده سایه سنگینی از غم را برایم به ارمغان میآورد. حقیقت تلخ اعتیاد به وضوح خودش را نشان میداد. یک روز خداوند برایمان فرستادهای فرستاد و ما را با این مکان پر از عشق آشنا کرد و زمستان زندگی ما تبدیل به بهار شد. الان حس میکنم، در بهترین نقطه از زندگیام قرار دارم و زندگی من سرتاسر آرامش است و تمام مشکلات در برابرمان ناچیز هستند. امیدوارم مسافرم همیشه سبز و پایدار باشد و کنار هم مسیر زیبای کنگره را ادامه دهیم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را برای من و مسافرم مهیا ساختند سپاسگزارم.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر ثریا (لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر ثریا (لژیون نهم)
عکاس: همسفر رقیه رجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر بهاره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
122