
همسفر زینب: در ابتدا، ورودم به کنگره۶۰ تنها به قصد درمان مسافرم بود تا به رهایی برسد. با حالِ خراب و آشفتهای که داشتم، در جلسات خصوصی همسفران شرکت میکردم و با خود میگفتم: چرا من؟ چرا باید به خاطر همسرم اینجا باشم؟ از حضور در جلسات ناراحت و پشیمان بودم؛ اما پس از سه جلسه مشاوره، وارد لژیون شدم. با گذشت زمان و چند ماهی که از سفر اولم گذشت، حس و حالم نسبت به کنگره۶۰ تغییر کرد. راهنما را مانند مادری دلسوز میدیدم و رهجویان برایم حکم دوستانی صمیمی را داشتند. سعی میکردم هیچ غیبتی نداشته باشم؛ چراکه از صمیم قلب کنگره۶۰ را دوست داشتم.
با نوشتن سیدی وادی اول متوجه شدم که باید حسم را نسبت به اطرافیانم اصلاح کنم؛ زیرا آنها از طریق الهام و القا، حسم را دریافت میکنند. نقطه تحمّلم بسیار کم بود و با کوچکترین مشکل پرخاش میکردم. با نوشتن وادی نهم و گوش دادن چندباره به آن، تغییرات خوبی در من ایجاد شد. در زمان ناراحتی، ۱۴ ثانیه سکوت میکردم تا حرفی نزنم که طرف مقابلم را ناراحت کند.
همینطور که مسیر را ادامه دادم، در سفر دوم و با آموزشهایی که در لژیون دریافت کردم، تغییرات زیادی در خودم دیدم؛ تا جایی که مسافرم میگفت: «شما خیلی تغییر کردهاید». با شنیدن این حرف بسیار خوشحال شدم، چراکه فهمیدم آموزشهای کنگره در من تأثیر گذاشته و توانستهام بسیاری از مشکلاتم را حل کنم.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به لطف وجود مهندس حسین دژاکام، فداکاری این مرد بزرگ و خانواده محترمشان، زندگی من دچار تغییر شد و توانستم به بسیاری از اشتباهاتم پی ببرم.
از مسافرم سپاسگزارم که بهانهای شد تا به کنگره بیایم و رهایی، حالِ خوب و معنای واقعی زندگی را لمس کنم. از دخترم نیز ممنونم که با وجود سن کم، همیشه با عشق در کنگره حضور داشت.
همچنین از راهنمایان بزرگوارم، همسفر سعیده و همسفر ندا، صمیمانه تشکر میکنم که با آموزشهای ناب خود مرا به راه مستقیم هدایت کردند. امیدوارم بتوانم با خدمت خالصانه، دین خود را به کنگره۶۰ ادا کنم.
همسفر فاطمه: زمانیکه به اصرار دیگران قرار شد تنها یک جلسه به کنگره۶۰ بیایم، هرگز فراموش نخواهم کرد. روزی که برای اولینبار عنوان همسفر به من اطلاق شد، روزی بود که فهمیدم من تنها همسر مسافرم نیستم، بلکه همسفر او در مشکلات و بیماری اعتیادش هستم تا بتوانیم این مسیر پرپیچ و خم و سخت را با هم طی کنیم.
در این سفر، دانستم که طی سالها زندگی با یک مصرفکننده چه تخریبهایی به منِ همسفر وارد شده است و گاهی با کنجکاویها و تجسسهای بیمورد چه ضرباتی به خود و مسافرم زدهام.
تصمیم گرفتم که همسفر مسافرم در تمام سالهای زندگی مشترک باشم و عشق و محبت را به زندگیمان برگردانم.
بعد از آن، به دوستان، هملژیونیها و راهنمای خود نزدیکتر شدم و از دردها و مشکلات مشترکشان آگاه شدم. متوجه شدم تنها من زندگی سختی نداشتهام. این امید در دلم زنده شد که اگر دیگران توانستهاند به درمان برسند، ما هم قطعاً خواهیم توانست.
از آن زمان، سفری را شروع کردم که همراه مسافرم باشم و در تمام لحظات شادی و غم زندگی همسفر او باشم. در طول این سفر، با افرادی آشنا شدم که درد مشترکی داشتیم. در خارج از کنگره۶۰، کمتر کسی میتواند مشکلات زندگی با یک مصرفکننده را درک کند؛ اما همسفران این درد و سختیها را بهتر از هر شخص دیگری درک میکنند.
زمانیکه حالمان خوب نبود، راهنما با سخنان پربار خود ما را در لژیون آرام میکرد و درسهای زندگی به ما میآموخت؛ درسهایی که شاید هرگز در هیچ جای دیگری نمیتوانستیم بیاموزیم.
به عقیده من، راهنما و هملژیونیهایم همسفران من هستند، زیرا سفر و آموزش در کنار آنها برای من بسیار شیرین و دلنشین است.
.jpg)
همسفر مریم: «زندگی دفتری از خاطره هاستیک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست
یک نفر همدم سختی هاست»
هفته همسفر را به خانم آنی بزرگوار و تمام همسفران به خصوص همسفران نمایندگی ملاصدرا تبریک عرض میکنم.
از نظر من همسفر برای مسافر خود نوری در تاریکیهاست، چه در سفر ایکس و چه در سفر زندگی مشترک.
«همسفر با غم ز کویت میروم دیوانهوار
بینصیب از وصل تو شوریده حال بیقرار
کولهبار خاطراتم را بدوشم میبرم
میبرم با خاطری آزرده و قلبی فگار»
هر انسانی در مسیر زندگی خود به یک همسفر خوب و مطمئن نیاز دارد؛ کسی که در سختیهای راه همراهش باشد. در خوب و بد، در پستی و بلندی، مثل کوهی استوار و شانه به شانه تا پایان مسیر کنار مسافر خود بماند.
زمانیکه مسافر همسفری خوب داشته باشد، دیگر به دنبال رسیدن سریع به مقصد نیست؛ بلکه به دنبال طولانیترین جادههای دنیا میگردد تا همراه با همسفرش آن مسیر را بپیماید.
همسفران، بال پرواز مسافران خود هستند که بالهای زخمی آنها را درمان میکنند.
من به عنوان همسفر، بایستی به مسافرم امید دهم تا به رهایی و حال خوش برسد. همسفر برای زندگی کردن تلاش میکند و پا به پای مسافر پیش میرود.
همه ما در کنگره۶۰ آموزش دیدهایم که چگونه رفتار کنیم و در انجام هر کار تفکر کنیم تا درست حرکت کنیم. همه ما همسفریم؛ اما باید یاد بگیریم چگونه همسفری باشیم تا به آرامش، آسایش و حالخوب برسیم. امیدوارم ما همسفران به نقطهای برسیم که درک کامل از تلاش در زندگی داشته باشیم و بدانیم چگونه بهترین همسفر باشیم.
در پایان، این هفته زیبا و با شکوه را به تمامی همسفران کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم.
همسفر مرضیه: خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که مسیر کنگره۶۰ را پیش روی من قرار داد. امروز که این دلنوشته را مینویسم، یکسال و سهماه است که من و مسافرم رها شدهایم و از این بابت بسیار خوشحال و خرسندم. هرگز در ذهن خود تصور نمیکردم که مسافرم بتواند اعتیادش را کنار بگذارد، اما به لطف کنگره۶۰ و مهندس حسین دژاکام ، این امر ممکن شد.
در ابتدای ورودم به کنگره، تنها با هدف درمان مسافرم حضور پیدا میکردم و با خود میگفتم پس از رهایی دیگر به کنگره نخواهم آمد؛ اما با ادامه مسیر، به این درک رسیدم هیچ مکان دیگری، آرامشی را که در کنگره۶۰ تجربه میکنم، به من نمیبخشد. زمانیکه وارد سالن کنگره میشوم، امید دوباره در وجودم زنده میشود و انرژی فراوانی در من به جریان میافتد.
اگر بگویم تغییری در من و مسافرم ایجاد نشده است، بیشک ناشکری کردهام؛ چراکه به واسطه آموزشهای کنگره۶۰، توانستهام به زندگی خود نظم ببخشم.
من از آن دسته افرادی بودم که هرگاه پولی به دستم میرسید، بلافاصله آن را خرج میکردم؛ اما در کنگره آموختم که پسانداز داشته باشم تا بتوانم لذت بیشتری از زندگی ببرم. پیش از این، شبها دیر میخوابیدم و صبحها نزدیک ظهر بیدار میشدم؛ اما اکنون تلاش میکنم شبها زودتر به خواب بروم و صبحها نیز زودتر از خواب بیدار شوم، همچنین تلاش میکنم که وادیها را در زندگیام به کار بگیرم و تبدیل به چشمهای جوشان و رودی خروشان شوم.
درست است که زندگی پر از مشکلات است؛ اما سعی میکنم در لحظه حال زندگی کنم و کمتر افسوس گذشته را بخورم. قبل از ورودم به کنگره۶۰، همیشه در گذشته زندگی میکردم و این باعث یأس و ناامیدی من شده بود.
خداوند را بهخاطر این حالخوش بسیار شاکر و سپاسگزارم و از او میخواهم که این نعمت بزرگ رهایی و آرامش را برای تمام کسانی که در این مسیر قدم میگذارند مقدر فرماید و به همه مسافران و همسفران توان ادامه راه تا رسیدن به نقطه آرامش را عطا فرماید.
ویرایش و رابط خبری: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
عکاس: راهنما تازهواردین همسفر فاطمه
ارسال: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیکآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
271