همانگونه که میدانیم، هر انسانی برای طی کردن مسیر پرپیچ و خم زندگی و رشد در این مسیر، به تعامل و همراهی با دیگر انسانها نیازمند است. هیچ انسانی نمیتواند ادعا کند که قادر است به تنهایی و بدون داشتن همراه به آرامی مسائل و مشکلات زندگی خود را حل نماید.
با آغاز سفر در کنگره۶۰ دریافتم که برای رسیدن به حال خوش و همچنین درمان مسافرم، بایستی آموزش ببینم، صبور و بردبار باشم و همچون بال پرواز برای او عمل نمایم تا بتوانیم با آرامش از ظلمت به سمت نور حرکت کنیم.
پیش از آشنایی با کنگره، تصور میکردم همسرم انسانی بیاراده است، زندگی و ما برای او اهمیتی ندارد؛ اما با آموزشها متوجه شدم که او بیمار است و من باید همچون پرستاری مهربان، با عشق، محبت و صبوری در کنارش باشم. پرستاری که علوم لازم برای عبور از تاریکی را آموخته باشد و با تفکر و حرکت در صراط مستقیم به موقع، آشفتگیهای مسافر خود را آرام و فضای زندگی را برای سفری سالم و پربار مهیا سازد.
پس برای همراهی و پرستاری درست، باید میآموختم که اصل این بیماری چیست؟ طی چه فرآیندی افکار و جسم همسرم را در برگرفته است که قادر نیست از این موضوع نجات یابد. علم و دانشی که در کنگره فراگرفتم به من آموخت که همسرم مسافر این مسیر است و من همسفر او هستم. دانستم که جسم، روان و جهانبینی مسافر و همسفر از تعادل خارج شده و باید طی گذر زمانی مناسب، یعنی حدود ۱۰ الی ۱۱ ماه، به تعادل نسبی برسند؛ تا مسافر بتواند جسم و عقل خود را از فرمان مواد افیونی بازستاند و برای زندگی خود تصمیمات درستی بگیرد.
در این مسیر آموختم که افکار همسفر بسیار تاثیرگذار است؛ زیرا تفکرات مثبت یا منفی به مسافر منتقل میگردد، پس همسفر باید بداند که اندیشههای مثبت او باعث انرژی و نیروی حرکت مسافر است و به او قدرت میبخشد تا از سختیها عبور نماید. اگر همسفر در آموزشها به روز باشد، به آگاهی و دانایی نسبی میرسد؛ دیگر سد راه مسافر نمیشود؛ بلکه به بال پرواز او تبدیل خواهد شد.
استاد امین در سیدی کوه میفرمایند: «در کارها پیشنماز ما باید محبت باشد.» اگر همسفران این موضوع را مدنظر داشته باشند، با بدخلقیها و بیصبریهای مسافر کنار میآیند و عشق و محبت را سرلوحه رفتار خود قرار میدهند.
بایستی به مسیر کنگره ایمان داشته باشیم و با قدمهایی استوار، همراه مسافرمان در مسیر درمان حرکت نماییم تا با هم از تاریکی عبور کرده، به روشنایی و نور برسیم. این امر زمانی محقق میشود که آموزش بگیریم، خدمت کنیم و آموختههایمان را در زندگی اجرا نماییم؛ در غیر این صورت حرکت ما مانند دوندهای خواهد بود که تنها شوق رسیدن دارد؛ اما با درجا زدن هرگز به مقصد نمیرسد.
من همسفر، در این مسیر با آموزشها متوجه گرهها و مشکلات درونی خود میشوم و من همسفر تمام افکارم این بود که مشکلی ندارم و تنها مسافرم با اشتباهات خود باعث سختیهای زندگی شده است، دریافتم که بخشی از مشکلات به خودم بازمیگردد، تا نخواهم و برای حل آنها قدم برندارم، هیچکس نمیتواند زندگی مرا به سمت صلح و آرامش هدایت کند.
همسفر بودن بسیار زیبا و ارزشمند است. بکوشیم قدر این جایگاه را که در کنگره۶۰ به ما عطا شده را بدانیم، بیاموزیم و آموختهها را به مرحله عمل برسانیم تا بتوانیم طعم آرامش، آسایش و صلح را با تمام وجود لمس کنیم و به معنای واقعی بال پرواز باشیم، نه باری بر دوش.
نویسنده: راهنما همسفر سمیه
عکاس: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر آیسان (لژیون نهم)
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
3372