در مدت زمانی که مشتاقانه در انتظار دیدار با ایشان بودم، فرصت آن را داشتم که از نزدیک شاهد برخورد زیبا، آرام، محترمانه و سرشار از متانت ایشان با افراد مختلف باشم؛ با دقت و حوصله به صحبتها و درخواستها گوش میدادند و همواره با آرامش پاسخگو بودند. سرانجام فرصت مغتنمی فراهم شد تا در ساختمان ققنوس، افتخار دیدار و حضور در کنار یکی از فرزندان مهندس حسین دژاکام را داشته باشیم. ایشان در جایگاههای مختلفی از جمله راهنمایی، دیدهبان ورزش بانوان، اسیستانت، مربی ورزش تیراندازی با کمان، مسئول برگزاری انتخابات مرزبانی و در حال حاضر در جایگاه دیدهبان همسفران گروه خانواده صادقانه و متعهدانه خدمت کردهاند.
اینک درباب دستور جلسه «هفته همسفر؛ نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» با دیدهبان همسفران، همسفر آنی کماندار گفتگویی ترتیب دادهایم؛ لطفاً با ما همراه باشید.

لطفاً بفرمایید شما که به عنوان همسفر در کنار مهندس حسین دژاکام حضور داشتهاید، چه سختیهایی را در کنار ایشان، در طول مسیر درمان تجربه کردید که با صبر و تحمل این راه را با سربلندی طی نمودید؟
سختیها و مشکلات در طول زندگی برای همه انسانها وجود دارد و طبعاً خانواده ما هم مستثنی نبودند؛ ما هم مشکلاتی در زمان اعتیاد پدرم و بعد از درمان ایشان داشتیم.
همیشه در مشکلات و مسائل آن موضوعی که اهمیت دارد؛ این است که انسان بداند سختیها و مشکلات لعنت خداوند نیستند؛ بلکه برای این هستند که ما انسانها بیاموزیم و راه درست و منطقی عبور از آن سختیها و موانع را پیدا کنیم.
چیزی که به خود من خیلی کمک کرد، علوم جهانبینی بود که هر وقت در زندگی دچار مشکل و مسائلی میشوم، به این فکر کنم که اینها قرار است باعث شوند تا من رشد کنم؛ صرفنظر از اینکه چرا این مشکلات بوجود آمدهاند. به این فکر کنم الان که این مسئله بوجود آمده، راه حل منطقی برای خارج شدن از آن چه چیزی است. من از علوم جهانبینی استفاده کردم و کمک کرد تا بتوانم از یکسری مسائل و مشکلاتی که داشتم عبور کنم که این مسئله مهمی است.
انسان با رنج، مشکلات و مسائل روبهرو میشود که فولاد آبدیده شده و رشد کند؛ اگر درست عمل کرده، در صراط مستقیم حرکت کند و از آموزشهای الهی استفاده کند؛ در نتیجه آن سختی و مشکل باعث میشود که انسان بزرگ شود؛ ولی اگر راه درست را انتخاب نکند و تصمیمات غلط بگیرد، در مشکلات و مسائل بیشتری فرو میرود.
یک جمله است که همیشه مهندس دژاکام استفاده میکنند، ایشان میفرمایند: «غم بزرگ، انسان را به بالاترین درجه و پایینترین درجه انسانی سوق میدهد.» خیلی مهم است که انسان در مشکلات و مسائل چگونه تصمیم میگیرد و چگونه حرکت میکند؛ از مسیر الهی یا از مسیرهای منفی برای حل مشکل استفاده میکند.
لطفاً به عنوان یک همسفر بفرمایید، چه پیامی به سفر اولیها، برای درمان مسافر آنها دارید؟
سفر اولیها و همسفرها اگر میخواهند به مسافر خود کمک کنند؛ ابتدا باید شیوه کمک کردن را یاد بگیرند و راه آن این است که حتماً در جلسات حضور پیدا کنند، سروقت بیایند و بروند، در لژیون حاضر باشند، به حرف راهنما گوش دهند و تکالیفی را که میگوید، انجام دهند؛ یواش یواش به علوم جهانبینی آشنا میشوند، وادیها را کار میکنند و آنها را مینویسند و راجع به موضوعاتی که آنها را فرا گرفتهاند، سعی کنند حتماً آنها را به صورت عملی در زندگی خود پیاده کرده و فقط در حد حرف، سخن و انجام تکلیف نباشد و واقعاً بتوانند آنها را در زندگی خود کاربردی کنند.
این موضوع خیلی مهم است که جهانبینی را روی خودشان پیاده کنند؛ یعنی جهانبینی یک خطکشی است که ما آن را یاد بگیریم و بتوانیم خود را با گذشته خود مقایسه کنیم، نه اینکه آن خطکش را برداریم و بخواهیم یگران را از نظر جهانبینی آنالیز کنیم که ديگران چه نواقص شخصیتی دارند و چه هست و چه نیست. این مسئله جهانبینی صرفاً برای خود شخص کاربرد دارد.
انشاءلله زمانی که خود آنها جهان بینی را یاد بگیرند، توانایی این را پیدا میکنند که با مسافر همراه شوند و به او نیز کمک کنند.
خیلی از همسفرها در مقطعی از سفر حال خوبی ندارند و احساس میکنند، دیگر نمیتوانند ادامه دهند؛ شما چه پیامی برای کسانی دارید که در این روزها در تاریکی و ناامیدی هستند؟
در سؤال قبل یک مقداری این مسئله را پاسخ دادم. این موضوع همیشه وجود دارد. انسان به یک نقطهای میرسد که احساس میکند دیگر نمیتواند جلو برود و انگار ایمان او به یک مویی میرسد که نمیداند چه کار کند. شاید تمام باورهای ذهنی او خرد شوند و احساس میکند که تمام باورهای ذهنی او دارد در هم فرو میریزد؛ ولی اگر در آن نقطه، ایمان خود را حفظ کرده، به خداوند توکل کند و با تمام وجود خود بخواهد که در مسیر درست حرکت کرده و تلاش کند؛ حتماً خداوند و نیروهای الهی به انسان کمک میکنند؛ ولی مسئله این است که انسان در هیچ شرایطی نباید ناامید شود؛ زیرا در این صورت خود را تسلیم نیروهای منفی میکند و ممکن است که در تاریکیها فرو رود.
هر بندی یک زمانی دارد. اگر مسافر آنها آمده، ولی درمان نشده یا گریز میزند و یا رها شده است؛ ولی مجدداً برگشت کرده و به هر دلیلی، هر مشکلی که دارد؛ بدانند هر بندی یک زمانی دارد و زمان گشایش آن که برسد، آن بند باز میشود. حال ممکن است برای یک مسافر، دیرتر به آن نقطه تفکر برسد و یا یک مسافر، زودتر به آن نقطه تفکر برسد؛ ولی این بدان معنا نیست که همسفر، مسافر خود را رها کند. حتماً باید به او کمک کرده، توجه کند و محبت خود را دریغ نکند؛ ولی در عین حال نباید خود را از بین ببرد.
باید آموزشهای درست را فرا بگیرد تا توانمند شود و بتواند به شکل درستی به مسافر خود کمک کند؛ چون ما اگر بخواهیم به انسانها و دیگران کمک کنیم، ابتدا باید دانش و توان آن را داشته باشیم تا بتوانیم، حال چه از نظر تفکر و اندیشه و چه از نظر مالی کمک کنیم.
.jpg)
از دیدگاه شما، اگر همسفر در مسیر درمان و آموزش نباشد، چه تأثیری در روند رهایی مسافر ایجاد میشود؟
قطعاً تاثیر منفی ایجاد میکند؛ چون کمک که نمیتواند بکند هیچ؛ یک کارخرابی هم بوجود میآورد. جر و بحث میکند، تنش، مشکلات و مسائل ایجاد میکند و حسابی خانواده را به هم میریزد؛ پس بهتر این است که اگر انسان میخواهد کمک کند راه آن را یاد بگیرد.
همانطور که آقای مهندس مثال جالبی میزنند: که یک نفر دچار سوختگی شده بود و برای کمک به او آنقدر با بیل به شخص زدند که شخص استخوانهایش خرد و داغان شد و درنهایت دچار ۹۰ درصد کوفتگی و فقط ۱۰ درصد سوختگی شده بود.
این است که اگر ما بخواهیم به کسی کمک کنیم؛ باید راه کمک کردن را هم بلد باشیم و بهترین کار این است که خود همسفر، اول خط باشد؛ به کنگره بیاید و آموزش ببیند.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم.
مصاحبه کننده: همسفر پگاه رهجوی راهنما همسفر شهین (لژیون دهم)
عکاس: همسفر مریم مرزبان خبری
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هفتم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
463