English Version
This Site Is Available In English

اگر باران نباشد رنگین‌کمانی هم نیست

اگر باران نباشد رنگین‌کمانی هم نیست

در اوج ناامیدی و دلی شکسته، وقتی در روز جشن همسفر وارد شعبه شدم، درکی از همسفر و همسفر بودن نداشتم. گیج و مبهوت به کسانی که غرق در شادی بودند نگاه می‌کردم. من برای چه اینجا آمده بودم؟ چرا اینجا اسم من همسفر نامیده شده؟ من که به خیال خود فقط برای کنار گذاشتن مواد همسرم اینجا بودم. رفته‌رفته فهمیدم که معنای همسفر یعنی بال پرواز همسرم که مسافر نامیده شده بود. باز درکی نداشتم؛ همان گیر دادن‌ها و دعوا و مشاجره. مدتی که گذشت فهمیدم بال مسافر اصطلاحی است که من باید یار و همدل باشم با مسافرم و کمک کنم تا بتواند پله‌های ترقی را طی کند و شهر ویران شده را آباد کند. اما نه فقط این نبود؛ همسفر یعنی غیر از بال پرواز برای مسافر بودن، خود را شناختن است، خود را ساختن است، اینکه من با آموزش‌های ناب کنگره تاریکی‌های وجود خودم را به روشنایی و امید تبدیل کنم.

خدا را شکر برای وجود مهندس عزیز، برای وجود کنگره و برای وجود همسرم که مسافر نامیده شد، که من همسفر نامیده شوم تا خودم را بشناسم. و راهنمایم چراغ راهم شد تا با وادی‌ها آشنا شوم و در پایان به وادی محبت رساندند و من فهمیدم که محبت به سخن نیست، بلکه به عمل است. درس گرفتم قضاوت نکنم تا قضاوت نشوم و قبل از سخنی تفکر کنم. روزبه‌روز با دانش‌های کنگره سعی می‌کنم که ضد ارزش‌ها را کنار بگذارم و فراموش نمی‌کنم که اگر باران نباشد، رنگین‌کمانی هم نیست. اگر تلخی نباشد، شیرینی هم نیست؛ پس ناامید نمی‌شوم که همین دشواری‌ها مرا نیرومند می‌سازد و با تمام وجودم باور دارم که اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا.

نویسنده: همسفر هاجر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهاردهم)
رابط‌خبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون چهاردهم)
ویرایش و ارسال: همسفر هستی رهجوی راهنما همسفر رؤیا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .