همسفر سمیه و مسافرشان فرهاد با بیش از ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شدند، آخرین آنتی ایکس مصرفی متادون و قرص B٢، ۴ ماه و ۱۷ روز سفر کردند به روش DST، داروی درمان شربت OT، به راهنمایی مسافر هاشم و همسفر معصومه، ورزش مسافر پینگپنگ، ورزش همسفر بدمینتون، اکنون به لطف خدا و دستان پر مهر جناب مهندس ۱سال و ۷ ماه و ۷ روز است که آزاد و رها هستند.
ما در دستور جلسات خود، هفته همسفر را داریم، به نظر شما چرا وجود همسفر برای به رهایی رسیدن یک مسافر مهم است تا جایی که برای آن یک دستور جلسه نامگذاری شده است؟
به نظر من اعتیاد فقط زندگی مسافر را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه همسفر و کل خانواده را هم درگیر میکند. من قبل از ورود به کنگره۶۰ فکر میکردم اگر مسافر درمان شود، همه چیز درست میشود. اما کمکم فهمیدم بسیاری از تنشها و مشکلات از رفتارها و نگاه خود من هم بوده است. وقتی همسفر آموزش میبیند، یاد میگیرد درست برخورد کند، صبور باشد و ناخواسته مانع درمان مسافر نشود. این آموزشها باعث میشود فضای خانه امنتر و آرامتر شود و همین آرامش نقش مهمی را در ادامه مسیر درمان مسافر دارد. به همین دلیل وجود همسفر آنقدر اهمیت دارد که برای آن دستور جلسه جداگانه در نظر گرفته شده است.
اصطلاحی که در کنگره به کار برده میشود این است که؛ همسفر بال پرواز مسافر میباشد، از نظر شما و طبق آموزشهایی که در کنگره گرفتید، منظور از بال پرواز چیست؟
من بال پرواز را اینطور درک کردم که همسفر باید کمک کند مسیر درمان برای مسافر قابل تحملتر شود، نه سختتر.
قبلاً فکر میکردم اگر دائم تذکر بدهم یا مراقب باشم، کار درستی انجام میدهم. اما در کنگره یاد گرفتم این رفتارها بیشتر باعث فشار و تنش میشود. وقتی آرامتر شدم، کمتر دخالت کردم و به مسافرم فرصت دادم مسئولیت کارش را بپذیرد، دیدم شرایط خیلی بهتر شد. بال پرواز بودن یعنی همراهی آگاهانه؛ یعنی همسفر به جای کنترل کردن، با تغییر خودش به مسافر کمک میکند.
به نظر شما جایگاه یک همسفر در مسیر درمان یک مسافر چقدر میتواند مهم و مؤثر باشد؟
از تجربه شخصی خودم فهمیدم که حال روحی همسفر تأثیر مستقیمی روی حال مسافر دارد. وقتی من مضطرب، ناامید یا عصبانی بودم، این حسها به فضای خانه منتقل میشد و مسافر هم آرامش نداشت. اما وقتی خودم آموزش دیدم و یاد گرفتم احساساتم را مدیریت کنم، فضای خانه هم تغییر کرد. همسفر میتواند یا مسیر درمان را هموارتر کند یا ناخواسته آن را سختتر کند. به همین دلیل جایگاه همسفر در این مسیر بسیار مهم و اثرگذار است.
لطفاً بفرمایید که، یک همسفر چگونه میتواند تعادل را بین خانواده و کنگره برقرار نماید؟
من متوجه شدم که کنگره قرار نیست جای خانواده را بگیرد و خانواده هم نباید مانع حضور من در کنگره شود. وقتی زمانبندی درست داشتم و هر کدام را در جای خودش قرار دادم، تعادل به آرامی ایجاد شد. آموزشهایی که در کنگره گرفتم را سعی کردم در خانه اجرا کنم، نه اینکه فقط شنونده باشم. این کار باعث شد هم خانواده آرامتر شود و هم حضور من در کنگره مؤثرتر باشد.
به عنوان یک همسفر نقش همسفران را در پیشبرد اهداف کنگره۶۰ چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من هر همسفری که روی خودش کار میکند، به هدفهای کنگره کمک میکند. وقتی همسفر تغییر میکند خانواده آرامتر میشود و این آرامش باعث میشود درمان مسافر بهتر پیش برود. همین تغییرهای کوچک که در خانوادهها اتفاق میافتد، هدفهای بزرگ کنگره را جلو میبرد.
در آموزشهای کنگره 60، همسفر میآموزد که نقش همسفر در درمان اعتیاد، نقش بازرس یا مراقب نیست؛ با توجه به این موضوع نقش همسفر چیست؟
من در کنگره آموختم که وظیفه من کنترل مسافر یا مراقبت دائم از او نیست. نقش من این است که روی رفتار، افکار و احساسات خودم کار کنم. وقتی تمرکزم را از مسافر برداشتم و روی خودم گذاشتم، هم حال خودم بهتر شد و هم رابطهمان سالمتر شد.
در آخر اگر صحبتی دارید که مایل هستید بیان کنید بفرمائید؟
کنگره به من یاد داد همسفر بودن فقط همراهی با مسافر نیست، بلکه یک مسیر یادگیری است. من یاد گرفتم با تغییر خودم، هم به آرامش خودم کمک کنم و هم فضای بهتری برای مسافرم بسازم. امروز حس میکنم همسفر بودن برای من یعنی رشد کردن و بهتر زندگی کردن.
طراحان سوال : همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم)، همسفر فخری رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون پانزدهم)، همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دوازدهم)، همسفر منصوره
ویرایش و مصاحبه کننده: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
17