امروز افتخار داریم از طرف گروه سایت پارک شهدای شهرداری در خدمت ایجنت پارک شهدای شهرداری(مسافر اصغر) باشیم و با ایشان به گفتگو بپردازیم. در ابتدا از طرف گروه سایت از ایشان بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادند، بسیار سپاسگزاریم.
معرفی به رسم کنگره
سلام دوستان اصغر هستم یک مسافر
آنتی ایکس: شیره و تریاک
مدت سفر: ۱۳ ماه در لژیون نهم
راهنما: آقای حسین باقریان
روش درمان: DST
داروی درمان: OT
رهایی: ۱۱ سال
رشته ورزشی: راگبی
نظر در مورد دستور جلسهی هفتگی
وادی یازدهم
«چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند»
دستور جلسات به صورت زنجیروار به یکدیگر پیوسته هستند تا به وادی یازدهم برسند؛ (چشمههای جوشان و رودهای خروشان در نهایت به بحر و اقیانوس میرسند).
ما مصرفکنندهها قبلاً در زمان مصرف خود کارهای ضد ارزشی انجام میدادیم و از این مطالب هیچگونه اطلاع و آگاهی نداشتیم.
اما به شکر خدا پای ما به کنگره باز شد و وارد شدیم. این دستور جلسات و آموزشها را جناب آقای مهندس دژاکام و خانوادهی محترم ایشان زحمت کشیدند و به ما یاد دادند. به این نتیجه رسیدیم که خداوند ما را برای هدفی مهم خلق کرده است.
جهان هستی را خلق کرد و سپس آدم را آفرید که اشرف مخلوقات است. این کارها بیهدف نبوده؛ هدف این بوده که ما در مسیر صراط مستقیم قرار بگیریم و به تکامل برسیم. از بهشت ناآگاهیها به جهان خاکی وارد شویم، به آگاهی برسیم و سپس به همان بهشت آگاهیها بازگردیم؛ همانطور که در دعای کنگره در پایان جلسات میخوانیم: «به همان جایی که انشعاب یافتهایم بازگردیم».
پس همان چشمههای جوشان و رودهای خروشان که در نهایت به بحر و اقیانوس میرسند، معنایش همین است که ما دوباره به همان بهشت آگاهیها که از آن آمدهایم بازخواهیم گشت تا به تکامل برسیم و پیشرفت کنیم.
نظر در مورد پارک و ورزش بر روند درمان
این یک سؤال بسیار مهم و عالی است؛ چرا که مسئولیت بنده به عنوان ایجنت پارک، در پارک است. شعبه برای خود جدا میباشد و مرزبان و ایجنت دارد. من شخصاً در دورهای که مشغول خدمت هستم، بعد از سفر اول وارد سفر دوم شدم و همیشه در حال خدمتگزاری بودهام که باعث افتخار من است.
اولاً خدمت به خودم میکردم، چرا که کنگره نیازی به خدمت من ندارد؛ اما این خدمتها در واقع خدمت به خود ماست.
دورههای خدمتی که داشتم: تقریباً دو دوره نگهبان ورزش باستانی بودم و از ابتدا ورزش میکردم. در ادامه یک دوره مرزبانی در پارک داشتم و اکنون به عنوان ایجنت در پارک مشغول خدمت هستم. خدمت، ورزش و آمدن به پارک مکمل درمان ماست.
اگر ورزش نکنیم و رشتهی ورزشی نداشته باشیم، درمانی با کیفیت نخواهیم داشت. شاید درمان ما از نظر کمیت انجام شود، اما کیفیت نخواهد داشت.
پس ورزش در پارک و آمدن روزهای جمعه یعنی اینکه ما ورزش میکنیم تا درمانی با کیفیت داشته باشیم. هرکس که به پارک میآید، حتماً باید یک رشتهی ورزشی داشته باشد. اگر کسی بخواهد به پارک بیاید و هیچ رشتهی ورزشی نداشته باشد و فقط قصد وقتگذرانی داشته باشد، قابل قبول نیست.
ما تمام کارهایی که در کنگره انجام میدهیم و آموزشهایی که میبینیم باید کاربردی شوند؛ هم در زندگی روزمره، هم در ورزش و هم در مسائل دیگر، تا بتوانیم زندگی خوب و راحتی داشته باشیم. اصل کنگره همین است: آمدهایم تا آموزش ببینیم و خدمت کنیم تا بتوانیم درست زندگی کنیم.
خاطرهای از دوران حضور در کنگره ۶۰
خاطره زیاد است، اما فیالبداهه چیزی که اکنون به یادم آمد این است که ابتدا وظیفه دارم از زحمات آقای مهندس دژاکام و خانوادهی ایشان تشکر کنم؛ زیرا اکنون میتوانیم سالهای سال در کنار یکدیگر در پارک ورزش کنیم و بدون هیچ مشکلی این کار را ادامه دهیم. همهی اینها به خاطر آموزشهای کنگره ۶۰ است.
اما اگر بخواهم یک خاطره تعریف کنم:
زمانی که قرار شد شعبات در اصفهان زیاد شوند، یکی از شعبهها، شعبهی شیخ بهایی بود که قرار شد راهاندازی شود. یک کارگاه روبهروی بیمارستان چمران (بیمارستان قلب) داخل کوچه معرفی شد.
این کارگاه ظاهراً تعمیرگاه تراکتور، ماشین سنگین یا تولیدی بود و بسیار کثیف و پر از مشکلات. ما با بچههای کنگره ۶۰ به آنجا میرفتیم. به قدری بههمریختگی و خرابی داشت که دستگاههای نصبشده را باز کرده بودند. کارهای بسیاری انجام شد تا شعبهی شیخ بهایی توانست راهاندازی شود. به شکر خدا مکان فعلی شعبه خریداری و ساخته شد و نقل مکان کردیم.
پیام به سفر اولیها
یک پیام که اکنون به ذهنم رسید این است: سفر اولیها ابتدا باید تکلیفشان را با خودشان مشخص کنند. یعنی کلاه خود را قاضی کنند، سنگهایشان را با خودشان وا بکنند و ببینند هدفشان از آمدن به کنگره چیست؛ آیا بازیگوشی و گول زدن خود و خانواده و محل کارشان است یا واقعاً قصد درمان دارند؟
اگر واقعاً قصد درمان دارند، باید پا بر رکاب باشند. به قول آقای مهندس دژاکام، کفشهای آهنین پایشان کنند و انشاءالله درمان شوند. وقتشان را تلف نکنند که فقط بیایند و بروند؛ باید حتماً با نظم و انضباط فرمانبردار راهنمایشان باشند و به دستور راهنما عمل کنند.
چون ما دو نوع «چشم گفتن» داریم:
- یک چشم بدون عمل،
- یک چشم با عمل.
آن چشم همراه با عمل را بگویند تا انشاءالله بتوانند سفری با کیفیت و خوب داشته باشند.
مصاحبه کننده: مسافر محمد
تایپیست : مسافر امیر
ارسال مطلب : مسافر امیرحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
209