English Version
This Site Is Available In English

ما با ورودمان به کنگره باید آموزش بگیریم

ما با ورودمان به کنگره باید آموزش بگیریم

جلسه سوم از دوره سوم جلسات آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی سالار خمین با استادی مسافر حسین و نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر علی اصغر با دستور جلسه "وادی یازدهم و تأثیر آن روی من" در روز سه‌شنبه ۲ دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد؛
وقتی من وارد کنگره شدم، قبول کردم که بیمارم، بیماری، به اسم اعتیاد که جسم، روان و جهان‌بینی مرا از من گرفته بود.
قبول کردم که راهنمایم صورت مسئله اعتیاد را به وضوح بلد است و این مسیر را طی کرده من هم تصمیم گرفتم هر چه راهنما می‌گوید گوش کنم تا به آرامش برسم.

یک سفر اولی هم می‌تواند از همان اوایل سفرش چشمهٔ جوشان و رودِ خروشان باشد، به شرطی که گوش به فرمان باشد تا به بحرِ اقیانوس برسد. بحرِ اقیانوس برای ما سفر اولی‌ها همان آرامش است. آرامش آنجاست که ما ده ماه، یازده ماه را به خوبی سفر کرده‌ایم، یک سفر با کیفیت داشته‌ایم و رفتیم پیش جناب مهندس و رهایی خود را گرفتیم. آن روز یکی از بهترین روزهای زندگی ماست؛ چرا؟ چون ما احیا شدیم، ما زنده شدیم، ما دوباره به زندگی برگشتیم.

در سفر دوم متوجه شدم: منِ حسین تازه از بند اعتیاد خارج شده‌ام، اما صد یا هزاران بند دیگر در وجود من هست که باید در این بُعد، در این زندگی و حیات، اقدام به درست کردنشان کنم؛ چرا؟ چون ما به این دنیا آمده‌ایم برای کامل شدن. ما باید  در این دنیا کامل شویم و به جهان بعدی برویم.

کسانی که در کنگره می‌مانند، بعد از یک سال رهایی‌شان با گرفتن جشن تولد، تازه شروع کارشان است؛ یعنی در کنگره چیزی راکد نیست. همه در حال جوشش‌اند و مثل چشمهٔ جوشان و رودِ خروشان باید باشند. آقای مهندس هم راجع به این موضوع توضیح داده‌اند که ما در کنگره معتاد تَـرک نمی‌دهیم، ما درمان می‌کنیم و استاد پرورش می‌دهیم. پس یک الگو از چشمه‌های جوشان و رودِ خروشان، همین خدمتگزاران عزیزی هستند، علی‌الخصوص راهنماها که خیلی زحمت می‌کشند و ما باید قدردان زحمات این عزیزان باشیم.

دو ویژگی که در وادی یازدهم است: چشمه‌های جوشان که منابع اطلاعاتی ما هستند و ما را در مسیر دانایی قرار می‌دهند؛ دومیش هم اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی است که به ما انرژی می‌دهد تا به حرکت ادامه دهیم. همه ما می‌توانیم یک چشمهٔ جوشان و رودِ خروشان باشیم، به شرطی که گوش به فرمان باشیم، ببخشیم و بازپرداخت داشته باشیم.

خب، در گذشته منِ حسین چشمهٔ جوشان نبودم؛ من یک فاضلابِ جوشان بودم! چرا؟ چون خودم از خودم لذت نمی‌بردم، دیگران از من لذت نمی‌بردند و باعث آزار و اذیت دیگران بودم. خب، من خودم از دست خودم راضی نبودم، پس صد درصد دیگران هم از دست من راضی نبودند.

ما با ورودمان به کنگره باید آموزش بگیریم، باید یک آدم دیگر شویم، باید بتوانیم تغییر کنیم و تغییر در امور ما ایجاد شود تا دیگران از تغییرات ما متوجه شوند و ما بتوانیم یک چشمهٔ جوشان باشیم.

خب، ما جسم خودمان را که در نظر بگیریم برای چشمهٔ جوشان بودن، ما این چشمهٔ جوشان را خراب کردیم؛ از درون ما، مثلاً سیستم ایکس ما به خوبی کار می‌کرد. ما آمدیم که بهترش کنیم؛ اوایلش هم شاید بهتر شد، ولی به مرور زمان ما تخریب وارد کردیم. ما خراب کردیم؛ سیستم ایمنی را ما خرابش کردیم. ما موقعی بود که دو تا پک می‌کشیدیم حالمون خوب می‌شد، کار زیادی نمی‌دانستیم، آداب معاشرت خوب بود... ولی هرچه گذشت، ما هی خراب‌تر کردیم؛ هی ما این سیستم ایکس ما را به نابودی بردیم. ما آمدیم بهترش کنیم، خرابش کردیم!

خب، برای درست کردنش ما باید آموزش بگیریم، باید داروی‌مان را درست مصرف کنیم، باید گوش به فرمان باشیم. ما پنج درصد درمان‌مان به دارو بستگی دارد؛ نود و پنج درصد درمان‌مان به آموزشی است که اینجا دریافت می‌کنیم.

از اینکه به صحبت‌هایم گوش کردید، ممنون. تشکر.»
نویسنده: مسافر احمد از لژیون دوم آقای علی
عکاس: مسافر فرج
تنظیم و ارسال: مسافر عباس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .