جلسه چهارم از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ ویژه جشن همسفر نمایندگی جهانبین شهرکرد به استادی راهنما همسفر شکیبا، نگهبانی راهنما همسفر لیلا و دبیری راهنمای تازهواردین همسفر محمد با دستور جلسه «هفته همسفر، نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعنیاد مسافران» روز یکشنبه 7 دیماه 1404 ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را بسیار سپاسگزارم که اجازه داد امروز در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. در ابتدا هفته همسفر را به آقای مهندس بنیانگذار کنگره۶۰، اولین همسفر آقای مهندس خانم آنی بزرگ، آقای امین، خانم آنی کماندار و خانم شانی تبریک میگویم و به اولین همسفر استان خودمان همسفر مرجان تبریک میگویم؛ همچنین خدمت همسفران نمایندگیهای کنگره۶۰ بهخصوص نمایندگی جهانبین تبریک عرض میکنم. همانطور که میدانید ما ۴ جشن در کنگره۶۰ داریم جشن هفته راهنما، جشن ایجنت و مرزبانی، جشن دیدهبانان و جشن هفته همسفر. این جشنها برای این است که من همسفر یا مسافر یاد بگیرم که قدردانی کنم از آن چیزی که نداشتهام و بهدست آوردهام و قدردانی کنم از حال خوشی که امروز به آن رسیدهام. اگر من در کنگره یاد بگیرم قدردانی کنم در بیرون از کنگره هم حتماً این کار را انجام میدهم.
همسفر به کسی اطلاق میشود که سابقه اعتیاد ندارد و تلاش میکند که از تاریکیها به طرف روشناییها حرکت کند. زمانی که یک مصرفکننده در یک خانواده هست خورشید خانواده به مهتاب تبدیل شده است و گرما، نور و انواری که خورشید به اطراف میتاباند را ندارد، روشنایی دارد؛ ولی گرما ندارد که به همسفران و اعضاء خانواده ببخشد. همسفر اولین کسی است که در کنار مسافر قرار دارد، آسیبهای مسافر را میبیند و ترکشهای روانی و احساسی زیادی به او وارد میشود؛ برای همین است که وقتی همسفر وارد کنگره میشود با روان آشفته و روحیه خراب وارد میشود و در ادامه راهنمایان تازهواردین با عشق از آن استقبال میکنند و او را به آغوش میگیرند.
من همسفر وقتی به کنگره آمدم خیلی ادعای دانایی و ادعای اینکه از همه چیز باخبرم را داشتم؛ ولی این یک ادعای غلط بود. اگر من آگاهی داشتم هیچ موقع مسافرم مصرفکننده نمیشد؛ بنابراین باید ظرف وجودی خودم و تمام اطلاعاتی که داشتم را بیرون از کنگره قرار دهم و با یک ظرف خالی وارد کنگره شوم. وقتی وارد کنگره میشوم باید آموزشپذیر باشم، بپذیرم که مسافرم بیمار است و بپذیرم که باید در کنار مسافر باشم تا به رهایی برسم. من همسفر هیچ موقع درک نمیکنم که یک مسافر که مصرفکننده است در چه شرایطی و با چه سختیهایی سفر خود را طی میکند تا به رهایی برسد.
من همسفر فقط میتوانم در کنار مسافرم چراغ راهی باشم و بتوانم مسیر مسافر را هموار کنم تا سفرش را بهراحتی انجام دهد. اگر من همسفر ناامید، پر از آشوب و از عشق و محبت فاصله گرفته باشم، نمیتوانم به مسافرم کمک کنم؛ چون خودم درون پر آشوبی دارم و ناامید هستم و تا زمانی که خودم اصلاح نشوم و در مسیر روشنایی قرار نگیرم، نمیتوانم هموارکننده راه مسافرم باشم؛ پس اول باید روی خودم کار کنم و فرمانبردار باشم. هر چیزی که در کنگره به من گفته شد، چشم بگویم و آموزشها را عملی کنم.
وقتی من در خانواده بهعنوان همسر، مادر، فرزند یا همسفر در کنار مسافر قرار گرفتهام، باید بتوانم در منزل راهنمایی عالی باشم و بهترین راه را برای خانوادهام برگزینم؛ در غیراینصورت به مسافر کمکی نمیکنم و باعث ایجاد تخریب میشوم، مثل ضربالمثلی که میخواستند یک نفر را از سوختگی نجات دهند؛ ولی با بیل بیشتر اعضاء بدنش را شکستند در نتیجه ۹۰ درصد کوفتگی و ۱۰ درصد سوختگی بهبار آورد. بعضی اوقات ما همسفران راه را بلد نیستیم و تخریب ایجاد میکنیم.
من همسفر باید ستونهای خانه خودم باشم؛ اگر من ستون محکمی باشم میتوانم سقف، دیوارهها، بدنه و همه تجهیزات لازم را مهیا کنم و خانه را محکم نگه دارم؛ ولی اگر لغزشی داشته باشم قطعاً آن زندگی از هم پاشیده میشود و مسیرها از هم جدا میشوند. عشق و محبت بین من همسفر و مسافرم از روز ازل تا به ابد وجود دارد و بهخاطر همین عشق و محبت است که هستی پایدار مانده است. زمانیکه من آموزشها را دریافت کردم و در این مسیر قرار گرفتم، میتوانم یاریرسان مسافرم باشم. همسفر یعنی همراه بودن. ما قبل از اینکه وارد کنگره هم شویم کنار مسافرانمان بودیم، با همدلی زندگی میکردیم، مشکلات را حل میکردیم، ولی الان به کنگره آمدهایم و با آموزشهایی که میبینیم مسائل زندگی خود را بهتر و راحتتر حل میکنیم.
مسافر در سفر اول اگر برایش مشکلی به وجود بیاید، من همسفر با آموزشهایی که گرفتهام باید بتوانم مشکلات را حل کنم، زمانی هم وجود دارد که در سفر دوم مسافر باز هم مشکلات دارد، اینها شاید اثرات عملکردهایی است که مسافر یا همسفر انجام دادهاند و باید بازپرداخت آن را پس بدهند. من میگویم همسفر علاوه بر اینکه به مسافر و فرزندانش رسیدگی و توجه دارد و به قوانین دینی و روابط اجتماعی پایبند است، باید مسئولیت خود را به نحو احسنت انجام دهد. اگر من همسفر مسئولیت مادر بودن و همسر بودنم را به نحو احسنت انجام دهم قطعاً زندگی بهتری خواهم داشت.
من همسفر باید بیرون از کنگره هم نمادی از کنگره باشم و همه بفهمند که من آدم قبلی نیستم و تغییر کردهام، با عملیکردن آموزشهای کنگره حرف زدنم، رفتارم، کردارم، منش و اخلاقم تغییر میکند و این باعث تأثیرگذاری روی مسافر میشود. زمانی من میتوانم راه را به کسی نشان دهم که آن راه را رفته باشم و سختیها را پشتسر گذاشته باشم. امروز مسافرم در این جشن باشکوه حاضر شده که از من همسفر قدردانی کند؛ اما من از همین جایگاه از ایشان سپاسگزاری میکنم که من را با کنگره آشنا کرد، با اینکه بیماری اعتیاد را به دوش میکشید ذرهای ذهنیت محدودی نداشت و باعث شد من ثابتقدم بمانم و بتوانم از خدمتگزاران کنگره باشم.
تصاویری از برگزاری جشن همسفر


.jpg)

.jpg)
.jpg)



















.jpg)
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر عصمت و مسافر مرتضی
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
856