از بدو ورود به کنگره با یک سری واژهها آشنا میشویم که یکی از این واژهها همسفر است؛ یعنی همراهی در سفر که این سفر میتواند سفر زندگی یا سفر از شهری به شهر دیگر باشد؛ ولی سفر مد نظر کنگره۶۰، سفر درمان اعتیاد است که قطعاً نقش همسفر در هر کدام از این سفرها خیلی مهم و حائز اهمیت است. همسفری که از دانش و آگاهی پایینی برخوردار باشد؛ مطمئناً همسفر خوبی در سفر نخواهد بود.
برای درمان اعتیاد نیز همسفر نقش سازندهای در سفر مسافر یا همان مصرف کننده خواهان رهایی، دارد و باید نقش خود را جدی بگیرد که این همسفر میتواند پدر، مادر، همسر، خواهر، برادر یا فرزند فرد مصرف کننده باشد. آنقدر این نقش مهم است که آقای مهندس در طول سال یک هفته را به نام هفته همسفر نامگذاری کردهاند و در این هفته مسافران باید از همسفران خود قدردانی و تشکر میکنند.
اعتیاد یک شاخه از علم است و کسی که میخواهد به یک مصرف کننده کمک کند، باید اول این علم را یاد بگیرد که بتواند در این مسیر موفق باشد. زمانی که همسفر و مسافر وارد کنگره میشوند، هر دو آموزش میگیرند و به مرور زمان آگاهی و دانایی آنها بالا رفته و دیدگاهشان نسبت به زندگی تغییر میکند و آرام آرام زبانشان یکی میشود؛ در صورتی که قبل از ورود به کنگره اینگونه نبودند و گویی، یکی فارسی و دیگری انگلیسی حرف میزد.
با آموزشهای کنگره همسفر میآموزد که در کنار مسافرش بوده و در مقابل او نباشد؛ برای همسفر بودن نباید به مسافر بدبین باشیم یا طعنه بزنیم و او را بازرسی کنیم؛ بلکه باید به او اعتماد کرده، احترام بگذاریم و امیدوارش کنیم.
همسفر در کنگره میآموزد که گوهر وجودیاش که زیر خروارها غم و غصه و مشکلات گم شده بود را پیدا کند؛ چهبسا که اگر این گوهر در درونش نبود، اصلاً در زندگی پایداری نمینمود و زندگیاش را رها میکرد و میرفت و این گوهر همان عشق است.
همسفر مانند یک صافی عمل کرده و فراز و نشیبهای سفر را برای مسافرش هموار ساخته که مسافر بتواند به خوبی سفر کند و به عبارتی بال پرواز مسافر میشود. کسی که بال پرواز مسافرش میشود؛ مسافرش را موقع بیماری تنها نمیگذارد و تا آخر راه همراهش قدم برمیدارد. در سختی و آسانی مثل یک پرستار کنار بیمارش میماند و اگر بیمارش بهانه گرفت ناراحت نمیشود، او را درک میکند و حتی از خواستههای معقول خودش میگذرد که مسافرش به درمان و رهایی برسد.
همسفری میتواند بال پرواز باشد که بپذیرد حال خودش بهتر از مسافرش نیست و پا به پای مسافرش آموزش بگیرد، حرکت کند و سفر خود را به پایان برساند؛ قطعاً کسی که حالش خراب است، نمیتواند به مسافر حال خرابش کمک کند و به عبارتی کسی که آرامش ندارد؛ چگونه میتواند به مسافر و فرزندانش آرامش را هدیه کند؟ بنابراین همسفر اول باید به حال خودش رسیدگی کند و نقش خودش را باور کند.
در سیدی نقش همسفر استاد امین میفرمایند: برای ارتباط برقرار کردن دو عامل لازم است. اول فردی که میخواهیم به او کمک کنیم را دوست داشته باشیم و دوم خودمان را قبول داشته باشیم که بتوانیم موفق شویم؛ هرچند که قطعاً همسفری، پا به این مکان مقدس میگذارد که مسافر خودش را دوست داشته است؛ ولی علم و آگاهی هنر زندگی کردن را نداشته است و با آمدن به کنگره، به مرور زمان و گرفتن آموزشها به این باور میرسد که باید خود را قبول داشته باشد که بتواند در این مسیر هم سخت و هم سهل، به یک رهایی شیرین دست پیدا کند.
در پایان این هفته باشکوه را به بزرگ بانوی کنگره۶۰ خانم آنی، خانم آنی کماندار و خانم شانی و دکتر امین که با ماندن و حضورشان در کنار آقای مهندس الگوی بی نقص و بینظیری برای تکتک ما همسفران شدند، تبریک عرض میکنم و از خداوند برای این بزرگواران سلامتی، حال خوش و آرامش خواهانم.
پروردگارا! سپاس که لایق حرکت به سوی نور شدیم، ما را در کنار مسافرانمان در مسیر نور و روشنایی ثابت قدم و استوار بگردان..
نویسنده: راهنما همسفر اکرم
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا شهرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
113