English Version
This Site Is Available In English

در همسفری، همگام با هر تغییری که در من شکل می‌گرفت، درد و رنج به همراه داشت؛اما این درد و رنج، خوشایند است.(نمایندگی میخک مشهد)

در همسفری، همگام با هر تغییری که در من شکل می‌گرفت، درد و رنج به همراه داشت؛اما این درد و رنج، خوشایند است.(نمایندگی میخک مشهد)

هفتمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی میخک مشهد، با استادی همسفر پریسا، نگهبانی راهنما همسفر محدثه و دبیری مسافر روح‌انگیز، با دستور جلسه "هفته همسفر؛ نقش همسفران آقا و خانم در درمان اعتیاد" روز شنبه ۶ دی‌ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام پریسا هستم یک همسفر

از راهنمای عزیزم خانم محدثه که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند و همچنین از مرزبانان و ایجنت محترم نمایندگی، کمال تشکر را دارم. این هفته زیبا را در آغاز خدمت جناب مهندس دژاکام و همسفرانشان، سپس به همگی اعضای کنگره ۶۰ و همسفران نمایندگی میخک تبریک می‌گویم.

من امروز در این جایگاه قرار گرفته‌ام تا به شما از مسیری که به‌عنوان یک همسفر طی کرده‌ام بگویم؛ مسیری که آسان نبود. همگام با هر تغییری که در من شکل می‌گرفت، درد و رنج هم همراه بود؛ اما وقتی تغییر کردم و به این جایگاه رسیدم، فهمیدم این درد و رنج، خوشایند و شیرین است.

من، همسفر مادرشوهرم هستم؛ ولی در کنار ایشان و زیر یک سقف زندگی نمی‌کردم؛ یعنی تخریب من از جنس آن دسته از تخریب‌هایی که همسفران دیگر به واسطه هم‌زیستی با مسافرانشان دارند، نبود؛ اما تخریب‌هایی در وجودم بود که خودم تا پیش از ورودم به کنگره، از وجودشان آگاه نبودم.

روزی که وارد کنگره شدم، دیدگاهم صرفاً بر این مبنا بود که اگر روزی صاحب فرزندی شدم، بتوانم برایش مادر خوبی باشم تا مبادا برای فرزندم این‌چنین مسائلی پیش بیاید. اما بعد از ورودم فهمیدم که من نه دختر خوبی برای خانواده‌ام بوده‌ام، نه همسر خوبی و نه حتی رفیقی خوب برای خودم بوده‌ام. این یعنی من هنوز در مراحل ابتدایی دچار مشکل بودم و بااین‌حال به دنبال "مادر خوب" شدن هم می‌گشتم.

من دریافتم که مسائل و مشکلاتِ پنهان بسیاری در شخصیتم وجود داشته که بعد از آمدنم به کنگره، متوجهش شدم و به‌سختی توانستم حلشان کنم و پوست انداختم تا به آرامش رسیدم.اگر بخواهم روزگارِ پیش از حضورم در کنگره را مرور کنم و به قیاس با امروزِ خودم بنشینم، می‌بینم که شرایط مالی و اقتصادی مانند قبل است و آن‌چنان تغییری هم نکرده، اما الان آرامشی دارم که آن را مدیون کنگره و فضای حاضر در آن هستم.

اگر همسفری در خانه خود دارید، باید بدانید که سختی‌هایی که تحمل کرده‌اند، از آنچه که من تحملش کردم سخت‌تر بوده؛ زیرا همان‌طور که گفتم، مسافر من در کنارم زندگی نمی‌کرد. باید بگویم همان‌قدر که شما آسیب دیدید، همسفرانتان هم آسیب‌دیده‌اند؛ بنابراین از شما می‌خواهم که اگر شرایطش را دارند، راه ورودشان به کنگره را باز کنید.اگر از همه  اعضاء کنگره سوالی کنید, می گویند که؛ زندگیشان به دو بخشِ " قبل از کنگره " و "بعد از کنگره" تقسیم شده است.

در روز چهارشنبه، برای همسفران جشن می‌گیریم. شما مسافران می‌توانید از همسفرانتان که از اعضای کنگره نیستند نیز در قالب اهدای پاکت پول و دل‌نوشته یا هدایا  قدردانی به عمل‌آورید.

اغلب، تصور بر این است که همسفران به کنگره می‌آیند تا بتوانند به مسافرشان کمک کنند؛ اما وقتی وارد سفر می‌شوند، درمی‌یابند که تخریب‌هایشان چه‌بسا بیشتر از مسافرشان است؛ دقیقاً آن زمان است که می‌توانند پر پروازی برای مسافرشان باشند. همسفرانی که آموزش ندیده و آگاهی کسب نکرده‌اند، نمی‌توانند پر پروازِ مسافرشان باشند و اغلب مواقع با دخالتشان سبب می‌شوند تا مسافر نتواند مسیر درمان را به‌درستی طی کند و برای همین است که آقای مهندس تأکید دارند که؛ همسفران به کنگره بیایند و آموزش بگیرند.

آموزش‌ها برای مسافر و همسفر یکسان است؛ این بدین معناست که همه می‌دانیم اعتیاد چیست و فرد مصرف‌کننده را قضاوت نمی‌کنیم؛ چرا که می‌دانیم درگیر این مسئله شده و اگر تا الان نتوانسته است به درمان برسد، از فقدانِ اراده نبوده؛ بلکه ایراد از عدم آگاهی بوده است.

آقای مهندس گفتند؛ تمثیل همسفری که آگاهی ندارد، درست مانند این داستان است که فردی دچار آتش‌سوزی و سوختگی می‌شود و وقتی او را به بیمارستان می‌برند و از همراهانش جویا می‌شوند که چگونه پنج درصد سوختگی دارد؛ اما نود و پنج درصد کوفتگی؟ آنان در پاسخ می‌گویند؛ زیرا وقتی آتش‌گرفته بود، او را با بیل خاموش کردیم! این دقیقاً تمثیل و سرانجام همسفریست که نتواند آگاهی‌اش را به آگاهی مؤثر تبدیل کند.

استاد امین دژاکام هم نگاه جالبی در مورد همسفر دارند که؛ همسفران معمولاً نقش قربانی را در زندگی‌شان ایفا می‌کنند و مقصرِ پیشامدهای بد زندگی را، فرد مصرف‌کننده خانواده می‌دانند. اولین قدم برای خروج از این تاریکی این است که نقش قربانی را کنار بگذاریم و قبول کنیم که تغییرات از "من" شروع می‌شود و من قرار نیست مسافرم را تغییر بدهم، من قرار نیست کاری کنم که او به درمان برسد؛ او مسیر خودش را طی می‌کند. من تنها کاری که می‌توانم بکنم این است که خودم به تعادل برسم.

وقتی همسفر در خانه و خانواده به تعادل می‌رسد، کانون خانواده و زندگی، گرم و مستحکم می‌شود، توقعات نارَوا و بیجا کم می‌شود؛ توقعاتی که به‌راستی برای مسافر، آزاردهنده است. من فکر می‌کنم که همه شما این تجربه را داشته باشید که توسط دیگران به‌گونه‌ای قضاوت شوید که خودتان در واقعیت، به ناروا بودن و نادرستی آن آگاهید.

امروز اگر من در این جایگاه حضور دارم، به این دلیل نیست که همه چیز را یاد گرفته‌ام و بلد هستم؛ بلکه به این دلیل است که در این مسیر ماندگار بوده‌ام. روزی که آمدم, فکر نمی کردم که روزی بتوانم اینجا روبروی جمعیتی بنشینم و برایشان از تجربیاتم صحبت کنم ; اما برای خدمت کردن، تلاش کردم و ماندم . هر روزی که در کنگره خدمت می کنم, برایم ارزشمند است و برکاتش را در زندگیم شاهد هستم .

در نهایت از همه شما سپاسگزارم و مجدداً این هفته را به‌تمامی همسفران تبریک می‌گویم و امیدوارم در روز چهارشنبه جشن خوبی را کنار هم داشته باشیم.

تایپ: همسفر فاطمه - نمایندگی میخک مشهد
ویراستاری: مسافر پانیذ نمایندگی میخک مشهد
عکاس: مرزبان خبری مسافر فائزه
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .